تاش
تاش[1]
از ییلاقات جنوب شرقی استرآباد که در گذشته جزو بلوک شاهکوه و ساور بوده و اکنون از متعلقات استان سمنان است. میرزا ابراهیم حدود 1276ق (1238ش) مینویسد: «از آنجا وارد تاش میشود که قلعهچه[ای دارد] و بیرون قلعهچه رعایا ساکنند. بیست و دو[2] خانهوارند. هوایش ییلاق و بسیار سرد است. اینقدر ساس دارد که به تعریف راست نمیآید. صاحب رمه و گوسفند میباشند. غیر از گندم و جو چیز دیگر عمل نمیآید. و رودخانهی آب هم دارد ...». (گلزاری، 1355/32)، رابینو در سفرنامهی مازندران و استرآباد (ح 1250ش)ذیل «ناحیهی شاهکوه و ساور» مینویسد: «تاش که ده عمده این ناحیه است، در حدود بیست میلی (32 کیلومتری) شاهرود و در محل تلاقی دو جاده از شهر استرآباد، یکی از راه زیارت و دیگری از بالای گردنهی قزلق میباشد...». (رابینو.1383/129)، کلنل مکگرگر در حدود 1292ق (1254ش) در توصیف تاش مینویسد: «تاش روستای کوچکی است دارای حدود پنجاه کلبهی فقیرانه و اندکی زراعت. در عین حال آب گوارایی دارد.» (مکگرگر. 1368/149)، در کتابچهی نفوس استرآباد مورخ 1296ق (1258ش) در ذیل «بلوک ساور و شاهکوه» در مورد تاش آورده: «تاش در میان دهنه واقع است. مالکین قریه اهالی ساکنین همان قریه و آب مشروب از رودبار است و از آنجا تا بسطام شش فرسخ (36کیلومتر) مسافت دارد. فاضلآب آنجا میآید تا دهنهی مشهور به دوآب که آن هم رودباراست از سر کوه چالچالیان جاری است و میآید در دهنهی دوآب یکی میشود و میرود بسطام و آب مزبور ملکی اهل بسطام است و از قریهی تاش تا بلدهی استرآباد دوازده فرسخ (72کیلومتر) است. تعداد نفوس آن 160 نفر است».(ذبیحی و افشار. 1363/250)، کلنل بدسفُرد لِوات در گزارش سفر خود به تاریخ 1298 و 1299ق (1260 و 1261ش) در باب قریهی تاش مینویسد: «در تاش (دو هزار و هشتصد ذرع (2912متر) ارتفاع) ... قریب پنجاه خانوار رعیت و دو حمام دارد. غلّه و جو و گندم و هیزم و زغال در آنجا خیلی کم است. مکنت اهل این ده منحصر است به محصول بز و میش و به واسطهی کمیعلف نمیتوانند گلّه و رمهی خود را در تاش نگاه دارند و ناچار به چمن کالپوش میفرستند...».(ذبیحی، افشار و دانشپژوه. 1386/192)، قهرمانمیرزا در تاریخ 1300ق (1262ش) مینویسد: «تاش به قدر یکصد و بیست خانوار دارد. سکنه و رعایای آنجا و شاهکوه بیاستطاعت نیستند، گوسفند زیاد دارند. آنچه تحقیق شد و مذکور گردید به قدر شصتهزار گوسفند دارند و از قراری که تقریر کردند از اینها مالیات جنسی دریافت نمیشود ... هوای حالا که نیمهی سرطان و تابستان است شبها سرد است. روزها هم با کلیچه و بالاپوش باید گذران کرد. خانههای تاش در پهلوی تپه بزرگی و پایین کوه واقع است و دو حمام دارد ... من امروز صبح به حمام رفتم، یعنی حمام تاش. خیلی خوب حمامیبود، تازه تعمیر کرده بودند. دو خزانه آب سرد و گرم داشت ... آب تاش از رودخانه و چشمه است که زراعت آنجا را مشروب میکند و به مجن[3] [که] ده معتبر بسطام است میرود. ... از تاش تا شهراسترآباد دوازده فرسخ (72کیلومتر) است و از تاش تا شاهرود هفت فرسخ (42کیلومتر) است». (امینلشکر.1374/60-59)، طبق توضیحات زیرنویس عکس شمارهی 2 مجموعهی حاضر: «تاش قریهایست از قراء ییلاقی استرآباد و تقریباً چهل خانوار دارد و ارتفاع آن از دارالخلافهی ناصری هزار ذرع (1040متر) است». (آلبوم298. 1307ق/ ع59)، قورخانچی در 1321ق (1282ش) مینویسد: «تاش جزو عمل شاهکوه و مرکب از تاش بالا و پایین است ... قصبه معتبر و آباد و پر جمعیت است. کاروانسراهای متعدد و خانههای مرغوب ساختهاند و با گل مخصوصی[4] همه ساله در شب عید نوروز تمام اطاقها و حیاط خودشان را سفید میکنند و دارای تلگرافخانه و حمام رعیتی و تکایا و مسجد متعدد است ...». (ذبیحی، افشار و دانشپژوه.1386/66)، میرزا سراجالدین در حدود 1322ق (1283ش) مینویسد: « تاش نام موضعی است که ییلاق استرآباد است. حکومت استرآباد در فصل گرما در آنجا میرود».[5] (میرزا سراجالدین.1369/280)
[1]- اکنون این روستای کوهستانی از لحاظ تقسیمات جغرافیایی جزو استان سمنان میباشد.
[2]- در همان سال (1276 ق) کتابچهی نفوس استرآباد جمعیت تاش را 45 خانهوار و 194 نفر نوشته است. (ذبیحی و افشار. 1363/228)
[3]- mojen
[4]- این نوع گل gel را در گویش محلی مردم کوهنشین ایالت استرآباد (استان گلستان کنونی) اسپیگلespi gel، یعنی گل سفید، میگویند.
[5]- همچنین ن.ک به حکیمالممالک. 1356/416 - 419