تلگرافخانهی تاش
تلگرافخانهی تاش
کلنل بدسفُرد لِوات در گزارش سفر خود (1298 و 1299ق/ 1260 و1261ش) در باب تلگرافخانهی تاش مینویسد: «در تاش (دوهزار و هشتصد ذرع (2912متر) ارتفاع) یک تلگرافخانه دارد. برای آنکه در فصل زمستان موانع بسیار است که خط تلگراف مقطوع میشود و مواظبت لازم دارد. تلگرافچی از سرما و تنهایی خیلی شکایت داشت. معلوم میشود در اداره تلگرافخانه طهران هر کس را که میخواهند تنبیه نمایند به تاش میفرستند». (ذبیحی، افشار و دانشپژوه. 1386/192)، قهرمانمیرزا در 1300ق (1262ش) مینویسد: «[تاش] تلگرافخانه هم دارد که میرزا حبیبالله قمیبرای سرکشی آنجا آمده بود. سیم تلگراف استرآباد از آنجا میگذرد و به بسطام متصل میشود ... آمدم در تلگرافخانه. نصراللهخان سرتیپ تلگرافخانه و میرزا حبیبالله قمیو تلگرافچی دیگر آنجا بودند. من چند تلگراف نوشتم ...» (امینلشکر.1374/60-59)، گویا این بنا حدود یک سال پس از عکسبرداری عبدالله میرزا، بر اثر زلزله از بین رفته است، چنانکه حافظهی شفاهی ساکنین روستای تاش تنها یک تلگرافخانه در تاشپایین را به خاطر دارد[1] که مکان آن با تلگرافخانهی موجود در عکس عبدالله میرزا مطابقت ندارد. اما به شهادت دو تن از ساکنین این روستا، هنگام حفاری باغی در تاشبالا در سال 1357ش تعدادی مَقرّه از دل خاک بیرون آمده و بعدها هم مالک کنونی باغ هنگام شخم زمین حیاط مسکونی خود، تعداد دیگری مَقره مربوط به تلگرافخانه از زیر زمین بیرون آورده است. این مکان با مکان تلگرافخانه در عکس عبدالله میرزا قابل تطبیق میباشد. از آنجا که در تاریخ شفاهی تاش مشهور است که زلزلهای شدید در حدود یکصد سال پیش رخ داده؛ بنابراین ساکنین احتمال میدهند مقرههای به دست آمده، متعلق به تلگرافخانهای باشد که در این زلزله ویران شده است. (اخوانمهدوی. 22/4/1391)در شمارهی 723 روزنامهی ایران، مورخ هشتم ذیالحجه 1307، ذیل اخبار شاهرود و بسطام آمده است: «از قرار روزنامهی وقایع شاهرود؛ روز جمعه بیست و سوم شهر ذیقعده [ حدود 15 ماه پس از عکاسی عبدالله میرزا از تاش] تقریبا شش ساعت به غروب مانده زلزلهی شدیدی در شهر شاهرود و نواحی و حدود آنجا رخ داده، خرابی و خسارت زیاد رسانیده ... دهات نیز حالت شهر را داشته به خصوص در قریهی تاش که یکی از دهات استرآباد و در پنج فرسخی شاهرود است بیشتر از همه جا خرابی به ابنیه و نقصان به نفوس سکنه رسیده است.» (کتابخانه ملی. 1375/2912) در تاریخ شفاهی تاش نیز روایت است که این زلزله در روز جمعه رخ داده و چون در آن روز و آن ساعت نوبت حمام زنانه بوده، اکثر زنان تاش در حمام بودهاند و پس از وقوع زلزله و آوار شدن ساختمان حمام همگی تلف شدهاند و تقریبا دیگر زن و دختری در تاش باقی نمانده است. اهالی تاش این حادثه را نقطهی عطف ارتباط خویشاوندی تاش با روستای شاهکوه علیا میدانند. (اخوان مهدوی. 22/4/1391)
[1]- این تلگرافخانه اکنون تبدیل به فاطمیه شده است. (اخوان مهدوی.22/4/91)