خطیری ها
خطیری ها
خاندانی معروف و مطرح در غرب گرگان.
بر اساس منابع و گفتهها، این خاندان ابتدا از هرات به منطقه سوادکوه (خطیرکوه) مهاجرت کرده و سپس در روستاهای بالاجاده و کفشگیری سکونت یافتند.
معروفترین فرد این خاندان، علیمحمد خطیری، فرزند آقغلامرضا و نوه شیخ محمدعلی بود. وی ضمن نسبت دور با سردار رفیع، از خوانین و حکمرانان معروف استرآباد، همواره با او در رقابت بود و برای تأمین حکمرانی خود به تهران رفت، اما موفق نشد. علیمحمد خطیری پس از ازدواج با دختر خان کفشگیری (آقا علیجان شهریاری) به روستای کفشگیری آمد و مسیر ترقی خود را آغاز کرد. او علاوه بر کشاورزی و دامداری، مانند پدرش به تجارت نیز اشتغال داشت و مسئول املاک رضاشاه در غرب گرگان بود.[1]همچنین برادر علیمحمد، علیاصغر شهریاری، مسئول املاک رضاشاه در شرق گرگان بود. علیاصغر در ابتدا به عنوان مباشر املاک بخش کردکوی فعالیت میکرد و سپس به معاونت املاک بخش مینودشت از مرز بجنورد تا قرهچشمه بین مینودشت و آزادشهر منصوب شد.[2]
علیمحمد خطیری پس از ازدواج با دختر خان کفشگیری و حضور در عرصه قدرت غرب گرگان، فعالیت در تجارت و کشاورزی، دارای ثروت قابل توجهی شد. او مالک املاک در روستای کفشگیری و روستاهای اطراف بود و علاوه بر این، مالک روستای بالاجاده نیز بود؛ کدخدای بالاجاده، حسن بالاجادی معروف به حسن سیاه، توسط او منصوب شده بود. علیمحمد خطیری با دنیای مدرن آشنا بود و از مظاهر نوین تمدنی از جمله رادیو استفاده میکرد و مشترک روزنامه بود. یکی از اقدامات مهم او بهرهگیری از نفوذ خود برای جلب مقامات به منطقه و فراهم آوردن خدمات بود؛ از جمله مرمت جاده قدیم و راهاندازی دبستان در روستای کفشگیری.[3]
علیمحمد خطیری با اهدای زمین برای تأسیس پاسگاه و دبستان، زمینه راهاندازی این دو نهاد مهم انتظامی و آموزشی در غرب گرگان را فراهم کرد. دبستان برای نخستین بار در سال ۱۳۰۸ش به همت وی در داخل روستای کفشگیری راهاندازی شد و بعدها با ساخت دبستان خاقانی در خطیرآباد، از داخل روستا به آنجا منتقل گردید.
علیمحمد خطیری، که تاجر و دارای نمایندگی قماش، انبار محصولات کشاورزی و موقعیت اجتماعی برجسته بود، با ارتباطات و مساعدت خود با مسئولان منطقه از جمله رئیس فرهنگ وقت، بخشی از امکانات مورد نیاز را فراهم آورد و مدرسه را در روستا بنا نمود. به گونهای که محل سکونت مدیر مدرسه و چند تن از دانشآموزانی که از روستاهای دور میآمدند، در منزل او قرار داشت.[4]
علیمحمد خطیری در سال ۱۳۲۰ش به علت عفونت پا بیمار شد و برای درمان به تهران منتقل گردید، اما معالجات مؤثر واقع نشد و وی در همانجا درگذشت و در قم به خاک سپرده شد.
علیمحمد خطیری دو پسر داشت: علیرضا (۱۲۹۹–۱۳۶۲ش) و اردشیر. هر دوی آنها مدتی شاگرد دبیرستان البرز تهران بودند، اما تنها علیرضا موفق به اخذ مدرک دیپلم شد.
علیرضا خطیری مالک ۱۲ مزرعه با حقآبه از رودخانه شصتکلاته در روستای کفشگیری بود. او همچنین دارای املاکی در روستاهای کفشگیری، حیدرآباد و قلعه محمود و صدها رأس گاو و گوسفند بود. علیرضا خطیری تا اواخر دوران حکومت پهلوی یکی از چهرههای متنفذ غرب گرگان بود. اردشیر، دیگر فرزند علیمحمد، همواره با برادرش علیرضا هماهنگ بود. پس از انقلاب ۱۳۵۷ش، بخشی از زمینهای آنان مصادره شد و حقآبه آب نیز از آنها گرفته شد.[5]
یکی دیگر از افراد مشهور خاندان خطیری، فرامرز خطیری، فرزند علیرضا بود. وی تحصیلات خود را در رشته مهندسی راه و ساختمان در آلمان گذراند و در همانجا با حزب توده ایران آشنا شد. پس از بازگشت به ایران، فرامرز خطیری در این حزب فعالیت کرد و در انتخابات مجلس اول جمهوری اسلامی به عنوان کاندیدای حزب از گرگان شرکت نمود، اما موفق به راهیابی به مجلس نشد. فرامرز خطیری در سال ۱۴۰۰ش در گرگان درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. امروزه نام «خطیرآباد» در غرب گرگان یادآور خاندان خطیری است، که روزگاری نفوذ و اعتبار قابل توجهی در این منطقه داشتند، اما با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ش پایان یافت.
[1] . خطیری، ف. و شهریاری، ر.، ۱۴۰۰
[2] . قائمی و قائمی، 1378، ص91.
[3] . خطیری، ف. و شهریاری، ر.، ۱۴۰۰
[4] . دهکده، ۱۳۸۶، ش. ۱۷، ص. ۱۹.
[5] . شهریاری، ب.، 1402.
منابع:
- دهکده. (1386). نشریه خانه جوان فرید کفشگیری،شماره 17، بهار.
- رجائی، رحمتاله. (1400، مهر). گفتوگوی شخصی با بیژن خطیری.
- رجائی، رحمتاله. (1400، مهر). گفتوگوی شخصی با رحمتاله شهریاری.
- رجائی، رحمتاله. (1400، مهر). گفتوگوی شخصی با فرامرز خطیری.
- رجائی، رحمتاله. (1402، فروردین). گفتوگوی شخصی با بیژن شهریاری (فرزند اردشیر).
- قائمی، کریمالله و قائمی، جمشید. (1378). سورمسرا. تهران: انتشارات فکرت.