اتاق بازرگاني، صنایع و معادن
اتاق بازرگاني، صنايع و معادن
GolestanChamberof Commerce,IndustriesandMines
نخستین مركز اقتصادي جدید براي مديريت و ساماندهي تجارت در سرزمين گرگان.
اتاق بازرگاني، صنايع و معادن استان، نخستين بار فعاليت خود را با نام «اتاق تجارت استرآباد» شروع كرد و گفته شده در سال 1305ش، در بندرگز تأسيس گرديد.
تشكيل اين اتاق، ريشه در روابط گستردهي تجاري ميان اهالي استرآباد با روسيه تزاري و ديگر بخشهاي ايران در عصر قاجار داشت كه بيشتر از طريق بندرگز و گميشان صورت ميگرفت.
قرار داشتن استرآباد در كنار درياي مازندران، زمينه را براي برقراري روابط تجاري با نواحي اطراف آن فراهم ميكرد. نويسندهي ناشناخته حدود العالم منالمشرق الي المغرب، دربارهي آبسكون (يكي از بنادر ايالت جرجان) مينويسد: «شهركي است به ناحيت ديلمان بر كران دريا، آبادان و جاي بازرگانان همه جهان است كه به درياي خزر بازرگاني ميكنند و از وي كميخته و ماهي گوناگون خيزد.»
مردمان ساكن در روسيه، «پوست خز، پوست روباه سياه و شمشير، از دورترين نقاط صقلاب به درياي روم ميآورند. حاكم روم از آنان ده يك ميستاند، سپس در تنيس به رود صقالبه درآيند و از خمليج شهر ناحيه خزر گذر كنند. حاكم خزر از آنها ده يك ميستاند، پس از آن به درياي گرگان درآيند. در هر قسمت از ساحل كه دوست دارند، پياده شوند. پهناي اين دريا پانصد فرسخ است و گاهي ايشان كالاي خود را از گرگان با شتر به بغداد ميبرند.»
البته تجار و بازرگانان، نه فقط از طريق استرآباد به نواحي غربي ايران ميرفتند، بلكه از اين مسير به نواحي شرق نيز سفر ميكردند. «گاهي گروهي از روميان به سرزمين صقالبه وارد شده و از آن جا به خمليج شهر خزر گذشته، سپس به درياي گرگان وارد و از آن جا به بلخ و ماوراءالنهر و پس از آن به وُرُت تُغُزُعر [و] پس از آن به چين ميرسند.» روابط تجاري سرزمين جرجان از طريق آبسكون در دورههاي مختلف ادامه يافت، اما اين ارتباط در دورهي قاجار، به دليل ورود كشور روسيه به عصر استعمار، افزايش و شكل ديگري مييابد. به نوشته جمالزاده، «اگر تجارت ايران در عصر قاجار را هشت قسمت نماييم، قريب به هفت قسمتش با دولت روس و انگليس است و از اين هفت قسمت نيز، چهار قسمت و نيم با روسيه و دو قسمت و نيم با انگلستان و هند است و به عبارت آخري، بيش از نصف تجارت ايران با روسيه است و ربع آن با انگلستان و ربع ديگر با دول ديگر.»
چارلز فرانسيس مكنزي در سفرنامهي خود درباره تجارت استرآباد مينويسد: «گوگرد، شال كشمير، پارچه نخي و زين، اسباب خانه [برده]، اغلب توسط تركمانان و تجار خيوه، دختران برده را به عنوان كمك ميفروشند. قيمت آنها در استرآباد 30 الی 60 تومان، ولي تعداد كمي از ايرانيها اين بردگان را ميخرند.» ابوت هم از چيت و پارچههاي پشمي روسي و گاهي اوقات از قرمزدانه به عنوان كالاهايي ياد ميكند كه از روسيه به استرآباد وارد ميشدند. او از چرم، پوست، گوسفند، چرم روسي، چكمه و اسب ياد ميكند كه از خيوه و بخارا به تركمانان فروخته ميشد و آنها، آن را به شهر استرآباد آورده و ميفروشند. محمدعلي قورخانچي در گزارش خود مينويسد: «تجار استرآباد، اغلب با يموت مبادله و معاوضه جنسي مينمايند. قند و چاي، تنباكو، شالي، برنج، بعضي قماش روسي ميدهند و در عوض، گندم، جو، كره، نمد، اسب، آقاري، قاليچه، خورجين و گليم ميگيرند و بعد خودشان به اقتضاي صرفاً تجاري، هر كجا مقتضي بدانند، ميفروشند يا اغلب از دهات و رعايا هم معاوضه دارند، شال و پنبه و كنجد پيش خريد كرده، جنس و غيره عوض ميدهند.»
كليه داد و ستد تجار استرآباد با تجار مسيحي است كه در بندرگز هستند و بيشتر تجارت تجار مسيحي با تجار استرآبادي، تجارت پنبه، پوست، كنجد، شالي و برنج است. اولين كسب تجار، داد و ستد قند و چاي و شكر و همه قسم پارچههاي روسي و خرازي و بلورآلات است. علاوه بر تجارت بازرگانان با روسيه، تجار استرآباد با تركانان يموت هم روابط تجاري داشتند.
مكنزي، از واردات روغن كنجد، باروت، ريشه روناس، جبه (از ابريشم و نخ)، اسب، لباس، فرش، خورجين، شتر و اسب، زين و برگ اسب كه تركمنها ميسازند، برنج، پوستين، بخارا و خيوه و صابون به استرآباد ياد ميكند.
ابوت هم از روغن كنجد، باروت، ريشه روناس، شتر، لباس ابريشمي و پنبهاي، ساز و برگ اسب، فرش و خورجين، اشتر و اسب ياد ميكند كه توسط يموتها به استرآباد آورده ميشد. وي از كالاهايي نام ميبرد كه از طريق استرآباد به خيوه و صحراي يموت صادر ميشد. در عصر قاجار، كشتيهايي از آستاراخان، پتروسك، دربند، باكو و كراسنودسك به طرف يك يا چند تا از اين بنادر و نيز بنادر ايراني از جمله: آستارا، انزلي، مشهدسر (بابلسر) و خليج استرآباد در رفت و آمد بودند، كه از نظر ميزان كرايه، آستاراخان، پتروسك و باكو در روسيه و رشت (انزلي) و استرآباد در ايران مهمترين بنادر بودند.
افزون بر تجارت خارجي، اهالي استرآباد روابط گستردهاي با ديگر شهرهاي ايران داشتند. رونق تجارت سبب شده بود تا شاهد حضور گروه تجار در عصر قاجار باشيم. ابوت در سفرنامه خود، از حدود 40 تاجر خردهپا در شهر استرآباد خبر ميدهد كه عمدتاً با تهران يا ديگر مناطق داخلي ايران تجارت داشتند و محصولات ايراني، هندي و اروپايي را براي مصرف ساكنان و تركمانان و همچنين فروش به تجار ساكن خيوه وارد ميكردند.
محمدعلي قورخانچي در گزارش خود، از جناب سيدمفيد، آقا محمدتقي، آقا محمدرضا، حاج عيسي كلانتري، حاجمحمداسماعيل، ميرزا اسماعيل اميني، ميرزا داود خان گرجي، حاجي ذكريا، حاجي ابراهيم، حاجي محمد مهدي، به عنوان اشراف و تجار استرآباد ياد ميكند. مكنزي هم در سفرنامه شمال، از صحبت خود با آقامحمد طاهر پيرامون تجارت و بازار استرآباد سخن ميگويد.
گروه تجار براي دفاع از حقوق خود، مقامي به نام «وكيلالتجار» يا «رئيسالتجار» داشتند كه معروفترين آنها، رمضانعلي قاضي اعظمي بود. علاوه بر گروه تجار، مالكاني بودند كه در كنار كشاورزي، به تجارت هم ميپرداختند كه اسامي برخي از آنها عبارتند از: حاج محمدتقي هزارجريبي، حاج محمدرضا تاجاخوين معروف به تاجر شاهرودي، كاشفي، خراساني، حاجرحيم تاجر، آقارمضانعلي قاضي، شيرنگي، درازگيسو، حاجمحمد ابراهيم كمالي، حاجمحمدرضا باقري معروف به تاجر استرآبادي و باقراُف، تقوي، مفيدي، كرمي (از تركهاي مقيم استرآباد)، حاج احمد شاهرودي استرآبادي، فلسفي، فندرسكي، بنيعقيل و حسيني كردمحلهاي.
برخي از اين تجار، در جنبش مشروطيت استرآباد فعال بودند و با رهبري آن (شيخ محمد حسين مقصودلو استرآبادي) همكاري ميكردند.
فعاليتهاي تجاري سبب شده بود تا شهر استرآباد داراي كاروانسراها و بازارهاي متعدد از جمله: كاروانسراهاي «حضرت اقدس آقاي سپهسالار اعظم، سراي حاجي غلامرضا، سراي حاجي سيد ابراهيم، سراي دو درب، سراي حاجي محمدتقي خان، سراي كلانتري، سراي حاجي آقا محمد» باشد. همچنين بازار كهنه و بازار نعلبندان از بازارهاي مهم شهر بودند.
وقوع انقلاب بلشويكي 1917م روسيه و حوادث داخلي آن، به شدت بر اقتصاد تجاري ايالت استرآباد ضربه وارد كرد. سياست دولت كمونيستي روسيه، سبب ركود در تجارت خارجي استرآباد شد و بندرگز و گميشان (گمش دفه) اهميت تجاري خود را از دست دادند. اما آنچه كه زمينه را براي تشكيل اتاق تجارت استرآباد فراهم ميكرد، پيشينه تجاري ايالت و مجموعه وقايعي بود كه در سطح ايران رخ داد. اساساً بايد توجه داشت ریشهي تأسيس اتاق بازرگاني كشور، به درخواست امينالضرب در سال 1301ق، براي تشكيل مجلس وكلاي تجار ايران از ناصرالدینشاه بازميگردد. «اين مجلس، اولين تشكيلاتي بود كه قبل از مشروطه، تقاضاهاي سياسي يك گروه مهم اقتصادي را كه اعضاي آن از بين خودشان انتخاب شده بودند، نمايندگي ميكرد.»
«اساسنامه مجلس وكلاي تجار در شش فصل تنظيم شده و رياست آن بر عهدهي امينالضرب قرار گرفت. براي تعيين وكلا هم ريش سفيدان فهرستي از وكلا را انتخاب ميكردند. وكلاي انتخابي در دو رديف مقابل يكديگر مينشستند. محل تشكيل جلسات، خانه آقا مصطفي تاجر تهراني بود. اين شيوه به تجار شهرهاي ديگر نيز توصيه شد. در برخي مراكز تجاري خارج از كشور، مانند بغداد، استانبول و بادكوبه كه كانون اجتماع تجار ايراني بود هم مجلس وكلاي تجار تشكيل شد. كتابچه و دستورالعملي هم پس از تأييد و امضاي شاه، براي همه ايالات فرستاده شد و حكام به ظاهر حاضر به همكاري شدند.»
«در سالهاي پس از مشروطيت، تأسيس انجمنها باب شده بود. تجار هم به دو دليل به دنبال تأسيس انجمن بودند؛ حفظ منافع صنفي و حفاظت از استقرار نظام نوين. تجار به تأسيس نهادهاي مدرن بسيار علاقهمند بودند.» بازرگانان درصدد تأسيس انجمن تجارت بودند. در مجلس مذاكراتي صورت گرفت، اما قرار شد تا زمان مقتضي، مكاني در اختيار آنها قرار نگيرد. با وجود اين نظر، مجلس انجمن تجارت تهران تأسيس شد. در مهر ماه 1305ش، اولين قانون اتاقهاي تجارت زير نظر وزارت بازرگاني تشكيل شد.
پس از مصوبه مهرماه 1309ش، مجلس شوراي ملي، مبني بر تأسيس 26 اتاق جديد در شهرهاي بزرگ كشور، در سال 1310، اتاق تجارت گرگان به عنوان پنجمين اتاق تجارت كشور به رياست محمداسماعيل ابراهيمي در شهر گرگان تشكيل شد. تنها تصوير موجود از اتاق تجارت استرآباد، مربوط به سال 1311ش است كه اعضاي آن عبارتند از: علياكبر يزدي، حاج رجبعلي بابايان، سيدرضا عرفاني، حاج محمد اسماعیل ابراهیمی، حاج رجبعلي خواجه، حاج شيخ جعفر رضايي، حاج يوسف فرخنده و كربلايي شيخ محمدیان.
با تثبيت دولت اتحاد جماهير سوسياليستي شوروي و بستن كامل مرزها، تجارت با اين كشور دچار مشكل شد. همچنين در زمان پهلوي اول، با وضع قانون انحصار تجارت و دولتي شدن تجارت خارجي ايران، اتاق تجارت گرگان همانند ساير اتاقها به حالت تعليق درآمد. اتاق تا سال 1354ش فعاليتي نداشت، اما از اين سال، اتاق تجارت گرگان دوباره تشكيل و به «اتاق بازرگاني و صنايع و معادن گرگان و دشت» تغيير نام داد كه اعضاي آن عبارت بودند از: مطلب فلسفي (رئيس)، سيد محمد هاشمي (نائب رئيس اول)، احمد محمدي (نائب رئيس دوم)، حبيبالله مضطرزاده (خزانهدار)، حاج حسن احسانزاده (منشي)، سيدنصرالله قدسمفيدي، محمدصاحب تمسكني زاهدي، محمد گلچين و آنه مراد شمالي.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و پايان دورهي 4 ساله، انتخابات اتاق برگزار نشد، ولي طبق دستورالعمل اتاق، شوراي موقت، شامل نائب رئيس و خزانهدار، ادارهي اتاق بازرگاني، صنايع و معادن گرگان را بر عهده گرفتند.
در شهريور ماه 1359ش، با تغييرات در قانون اتاق بازرگاني كشور، اعضاي هيأت نمايندگان اتاق گرگان، از 9 نفر به 12 نفر افزايش يافت و از سال 60، فعاليت خود را آغاز كرد.
اسامي اعضاي هيأت نمايندگان اتاق بازرگاني در فاصله سالهاي 63-1360ش به اين شرح است: مطلّب فلسفي (رئيس)، منوچهر پورالهوردي (نائبرئيس)، مرتضي مردانشاهي (نائبرئيس دوم)، غلامرضا يزدي (خزانهدار)، منصور رحمتي (منشي هيأت رئيسه) و اعضای هیأت: موسي ستارزاده، محمدباقر مولودي، محمدتقي موحدي رسولزاده، آرين نيك، خوزيني، واقفي و قدرتالله مسقطي آملي.
به دليل كسالت مطلب فلسفي، وي و تعدادي ديگر از اعضاي اتاق به تبعيت از فلسفي استعفا دادند و تغييراتي به شرح زير در اعضا به وجود آمد:
موسي ستارزاده (رئيس)، منوچهر پورالهوردي (نائب رئيس اول)، مرتضي مردانشاهي (نائب رئيس دوم)، محمدباقر مولودي (خزانهدار) و غلامحسين كاردوست (منشي).
در اين دوره، اتاق بازرگاني، صنايع و معادن گرگان، همه فعاليتهاي مربوط به تجارت و بازرگاني سراسر استان مازندران را انجام ميداد.
به علت عدم تجديد انتخابات، تا سال 1369، اتاق بازرگاني، صنايع و معادن توسط بخش خصوصي و با حضور رئيس، نائب رئيس و خزانهدار به صورت موقت اداره ميشد.
در سال 1369، انتخابات دومين دوره هيأت نمايندگان اتاق بازرگاني صورت گرفت كه در آن، 7 نفر از بخش خصوصي و 5 نفر از بخش دولتي به شرح زير انتخاب شدند:
منوچهر پورالهوردي (رئيس)، حسين رشيدي (نائب رئيس)، مجتبي دولتشاهي (نائب رئيس دوم)، سيدرضا عقيلي (خزانهدار)، حشمتالله درمانيمطلق (منشي) و اعضاي هيأت: موسي ستارزاده، سيدحسين نقابت، رحمتالله موحدي، محمدجان اكبري، هوشنگ عظيميفر، حسن شفيعيان و حسينعلي بيگدلي.
در اواسط اين دوره، محمدتقي بياني و فلاحي، جايگزين آقايان حسينعلي بيگدلي و هوشنگ عظيميفر شدند. در آذرماه 1373، با تغييراتي در قانون، اعضاي اتاق از 12 نفر به 15 نفر افزايش يافت و داراي تركيب بخش بازرگاني 6 نفر، صنعت 6 نفر و معدن 2 نفر شدند.
در فاصله سالهاي 78-1374، اسامي هيأت نمايندگان اتاق بازرگاني به شرح زير بود:
منوچهر پورالهوردي (رئيس)، عباس عليخاني (خزانهدار)، اسدالله باقري (نائب رئيس اول)، عبدالرحيم كميلي (نائب رئيس دوم)، رحمتالله موحدي (منشي) و اعضای هیأت: ابراهيم سليماني، علياصغر ديلمي، موسي ستارزاده، عبدالرحيم كميلي، براتالله صباحي، محمد باقر مولودي، افشين اردلان، حسين ناظم زمردي، حسين نقابت، حسين رشيدي و اسماعيل قربانينژاد.
اسامي اعضاي اتاق بازرگاني، صنايع و معادن در سالهاي 81-1378 به اين شرح بود: رحمتالله موحدي (رئيس)، عباس عليخاني (نائب رئيس اول)، فرخ قبادي (نائب رئيس دوم)، حسين ناظم زمردي (خزانهدار)، فرهاد كفاييپور (دبير) و اعضاي هيأت: منوچهر پورالهوردي، اسدالله باقري، عبدالرحيم كميلي، ابراهيم سلماني، حسين رشيدي، براتالله صاحبي، علي اصغر ديلمي، محمود كميلي، حشمتالله درماني و مهندس رحيمي.
اسامي اعضاي اتاق بازرگاني، صنايع و معادن استان در سالهاي 85- 1382ش، به شرح زير است:
حشمتالله درمانيمطلق (رئيس كه در اواخر دوره، التفات كامياب جانشين وي شد)، ابراهيم سليماني (نائب رئيس اول)، احمد قلندري (نائب رئيس دوم)، برات صالحي (خزانهدار)، امير عابدي (دبير) و اعضاي هيأت: اسفنديار دوستي اناركي، حاج عزيزقلي محمدي، ابراهيم سليماني خواجه نفس، محمد مهدي واثقي، التفات كامياب، سروش رفاهي، سيدمصطفي رحمتبخش، بهزاد اخلاقي، غلامرضا تاتاري و علي توانا.
در فاصله سالهاي 89-1386، اعضاي هيأت نمايندگان به اين شرح بود: رحمتالله موحدي (رئيس)، عباس عليخاني (نائب رئيس اول)، جلالالدين آخوندي (نائب رئيس دوم)، امير عابدي (خزانهدار)، بايراممحمد شايسته (دبير) و اعضاي هيأت: فرخ قبادي، حميد دامغاني، عيسي ابراهيمي، التفات كامياب، عزيزقلي محمدي، علي توانا، سيدمصطفي رحمتبخش، ابراهيم سليماني خواجهنفس، شوخ شيخي و محمدتقي امير دزياني.
در اسفند ماه 1389، افراد زير انتخاب شدند:
اعضاي هيأت: فرخ قبادي، رحمتالله رحيمي، احمد صباحي، ابوالفضل جلالي، عبدالصمد آخوندنژاد، امير يوسفي، منوچهر شمس، شكرالله عجم، علي صفرنژاد و ابراهيم سليماني خواجه نفس.
حمید دامغانی (رئیس)، امیر عابدی (نائب رئیس اول)، قرهباش (نائب رئیس دوم)، یحیی ابراهیمی (خزانهدار) و بایرام محمد شایسته (منشی).
از نظر ساختار سازماني، اتاق بازرگاني، صنايع و معادن استان، مركب از 15 نفر (هيأت نمايندگان) است كه با رأي مستقيم و مخفي اعضا به مدت 4 سال انتخاب ميشوند. آنها 5 نفر را به عنوان هيأت رئيسه براي مدت 4 سال انتخاب ميكنند كه مهمترين ركن اتاق به شمار میروند. اعضاي هيأت رئيسه، از ميان خود، فردي را به عنوان رئيس اتاق انتخاب ميكنند كه وي همه كارهاي مربوط به اتاق را انجام ميدهد. (از سال 1390، اعضای هیأت نمایندگان، هیأت رئیسه را انتخاب میکنند.)
اتاق بازرگاني، صنايع و معادن براي پيشبرد كارها، داراي بخشهاي مختلف از جمله: امور مالي، امور تشكلها، كميسيونهاي تخصصي، امور بينالمللي، امور حقوقي و داوري، امور خدمات بازرگاني، امور اداري، دفتر خدمات بازاريابي، روابط عمومي آمار و انتشارات و پايانههاي صادراتي است. همچنين يك مشاور عالي و گروه مشاوران به رئيس اتاق ياري ميرسانند.
هم اكنون اتاق بازرگاني در خيابان لشكر مستقر است. ساختمان اتاق به مساحت 735 مترمربع در سه طبقه در زمینی به مساحت 470 مترمربع بنا شده است. اسامي رؤساي اتاق بازرگاني، صنايع و معادن (استرآباد، گرگان و دشت، استان) به ترتیب عبارتند از: محمد اسماعيل ابراهيمي، مطلب فلسفي، سيدمحمد هاشمي، موسي ستارزاده، منوچهر پورالهوردي، رحمتالله موحدي، حشمتالله درمانيمطلق، الطفات كامياب، حمید دامغانی و رمضان بهرامي.
منابع:
• ابنخردادبه، عبيدالله بن عبدالله. (1366). المسالك والممالك. (ترجمه حسين قرهچانلو). تهران: مهارت.
• ابوت، کیت ادوارد. [بیتا]. سفرنامه مازندران: گزارش سفر کنسول ابوت به سواحل بحر خزر در طول اول نوامبر 1847 تا 17 فوریه 1848. (ترجمه احمد سیف). اسناد محرمانه وزارت امور خارجه انگلستان.
• پاكسرشت، اسدالله. (1389). گزارش عملكرد دوره ششم. گرگان: اتاق بازرگاني و صنايع و معادن گلستان.
• جمالزاده، محمدعلي. (1384). گنج شايگان. تهران: سخن.
• حدود العالم من المشرق الي المغرب. (1362). (به كوشش منوچهر ستوده). تهران: زبان و فرهنگ ايران.
• صادقپور، بهناز. [بی تا]. از شوراي وكلاي تجار تا پارلمان بخش خصوصي، ريشههاي رشد شاخههاي شكوفايي. تهران: اتاق بازرگانی، صنعت و معادن کشور
• عيسوي، چارلز. (1369). تاريخ اقتصادي ايران عصر قاجار (1332- 1215ق). (ترجمه يعقوب آژند). تهران: گستره.
• قورخانچي، محمدعلي (صولت نظام). (1360). نخبه سيفيه. تهران: نشر تاريخ ايران.
• كشاورز، احمد. (1389). تحولات قرن نوزدهم و تشكيل مجلس وكلاي تجار ايران، ريشههاي رشد شاخههاي شكوفايي. (ويژه نكوداشت 127 سال تأسيس اتاق بازرگاني، صنايع و معادن ايران). تهران.
• معطوفي، اسدالله. (1384). انقلاب مشروطه در استرآباد (گرگان). (جلد اول). تهران: حروفيه.
• مكنزي، چارلز فرانسيس. (1359). سفرنامه شمال. (ترجمه منصوره اتحاديه). تهران: گستره.
• مهيمني، عبدالناصر. (1389). آشنايي با خانواده مهيمني. گرگان. (اثر منتشر نشده).