حمزه بن یوسف سهمی جرجانی
اثر آفرينان استرآباد و جرجان (استان گلستان)
345-427هـ.ق.
«حمزه جرجاني» يکي از مشهورترين دانشمندان «جرجان» در قرن پنجم هـ. ق. است.
او به سال 345هـ.ق. در يک خانواده علمي و ديني قدم به عرصهي گيتي نهاد. خاندانش چند پشت از محدثان و عالمان «جرجان» بودند.
پدر، عمو و برادرانش همه محدث و اهل دانش بشمار ميرفتند. او خود در تاريخ «جرجان»، شرححال پدر، جد، عمو و عموي پدرش، همراه با شرححال تعدادي از بستگانش را آورده است.
گفته ميشود نياکان حمزه به «هشام بن عاص» نسب ميرساند. «هشام» برادر کوچک «عمرو عاص» بود. اما او پيش از «عمرو عاص» در «مکه» اسلام آورد و همراه مسلمانان به «حبشه» هجرت نمود.
در برخي منابع تاريخي نوشتهاند که هشام پس از بازگشت از سفر «حبشه»، توسط پدر و بستگانش محبوس گرديد و نتوانست در هجرت مسلمانان به «مدينه»، آنان را همراهي کند.
از زمان سفر نياکان حمزه به «جرجان» و انتخاب آن شهر به عنوان محل اقامت، اطلاع دقيقي در دست نيست. ظاهراً نخستين کس از نياکانش، جد پدرش، «موسي بن ابراهيم» بود که به «جرجان» هجرت نمود و در آن شهر ماندگار شد.
به هر حال حمزه سهمي سومين يا چهارمين نسل از اين خاندان است که در «جرجان» زاده شد و هم در آنجا رشد کرد.
او درکودکي نزد پدر و برادرانش تحصيل کرد. آنگاه که توان نوشتن و خواندن را پيدا کرد، به مجلس درس و نقل حديث حاضر شد.
بنا بر نقل منابع تاريخي، نخستين مجلسي که حمزه سهمي در آن حديث شنيد، مجلس «ابوبکر محمد بن احمد بن اسماعيل صرام» بود. او در اين هنگام حدود 10 سال داشت.
«جرجان» در عصر «حمزه سهمي» يکي از شهرهاي مهم شمال «ايران» و مرکز علمي بزرگي به شمار ميرفت. او در آنجا از استادان و مشايخ بزرگ بهره برد.
اخبار و احاديثي را که در مجالس درس و حديث ميشنيد، ثبت و ضبط ميکرد. از اين رو از همان جواني مطالب بسيار سودمندي را جمعآوري کرده بود.
به هر حال حمزهي سهمي يکي از پرکارترين دانشمندان از نظر حضور در درس و مجلس بزرگان و سفر به شهرهاي مهم علمي در روزگار خودش به شمار ميرود.
بيش از ده استاد بزرگ را در فهرست استادان وي ميتوان برشمرد. از آن جمله «ابومحمد عبدالله بن ابراهيم بن ايوب بن ماسي بغدادي» (247-369هـ.ق.)، «ابواحمد عبدالله بن عدي جرجاني» (277-371هـ.ق.)، «محمد بن ابراهيم بن علي ابن المقري اصفهاني» (285-381هـ.ق.)، «ابوحفص عمر بن محمد بن علي ابن الزيات بغدادي» (286-375هـ.ق.)، «ابوالحسين محمد بن مظفر بغدادي» (286-379هـ.ق.)، «ابوبکر احمد بن عبدان شيرازي» (293-388هـ.ق.)، «ابوالحسن علي بن عمر دارقطني» (306-385هـ.ق.)، «وزير ابوالفضل جعفر بن وزير کبير ابوالفتح فضل بن حنزابه» (308-391هـ.ق.) و «ابوزرعه احمد بن حسين رازي» 310-375هـ.ق.) هستند.
شاگردان و کساني که از او حديث شنيدهاند نيز بسيارند. «ابوالقاسم عبدالکريم بن هوازن قشيري» (375-465هـ.ق.)، «ابوبکر احمد بن حسين بيهقي» (382-458هـ.ق.)، «ابوصالح احمد بن عبدالملک نيشابوري» (388-470هـ.ق.) و دهها تن ديگر را ميتوان نام برد.
شهرهايي که حمزه به آنها سفر کرده و از بزرگانش حديث شنيده است عبارتاند از:
«نيشابور»، «ري»، «اصفهان»، «بصره»، «کوفه»، «بغداد»، «شام»، «دمشق»، «رقه»، «عکبرا»، «عسقلان»، «تنيس»، «مصر» و «حجاز».
سهمي آثار و تاليفات زيادي داشته است. اما متاسفانه، بجز تاريخ «جرجان»، هيچ کدام از آنها به سلامت به دست بازماندگان نرسيده است.
نسخهي خطي تاريخ «جرجان» نيز ظاهراً منحصر در يک نسخه است، آنهم در «دانشگاه آکسفورد بادلين» قراردارد.
آثار:
1. الاربعين في فضائل العباس عم النبي (ص)
سهمي اين کتاب را در اخبار و احاديث فضايل عموي رسول خدا (ص) جمعآوري کرده است.
«حاجي خليفه» در «کشف الظنون» از آن خبر داده است.
نسخههاي خطي:
تاکنون هيچ نسخهي خطي از آن گزارش نشده است.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
اين اثر مجموعه سوالاتي است که حمزه سهمي از استادان و شيوخ خود «حافظ احمد بن عبدالله»، «حافظ ابومحمد حسن بن علي ابن غلام الزهري»، «حافظ ابوزرعة احمد بن حسين رازي» پرسيده است.
اما منابع توضيح ندادهاند که آيا اين سوالات بهصورت جمعي در يک اثر آمده است يا هر کدام جداگانه ترتيب داده شده است؟
نسخههاي خطي:
تاکنون هيچ نسخهي خطي از آن گزارش نشده است.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
اين اثر با ارزش ترين کتاب تاريخي، رجالي و حديثي دربارهي «جرجان» است که تاکنون مانند آن نوشته نشده است.
سهمي کتابش را در چهارده جزء يا بخش ترتيب داده است. سپس کتاب را با يک خطبه آغاز کرده و مباحثي را دربارهي «جرجان» بيان داشته است.
از آن جمله در خصوص فتح «جرجان»، صحابه و تابعيني که به «جرجان» سفر کرده و يا از آن ديدار نمودهاند. دربارهي «يزيد بن مهلب» و اولاد او، دربارهي عمال «بنياميه»، مساجد دوران خلافت «امويان»، حکام و بزرگاني که در دوران خلافت «عباسيان» به «جرجان» وارد شدهاند و مسائلي از اين قبيل مطالبي نوشته است.
پس از اين مقدمات، به شرححال رجال «جرجان» همت گماشته و آنها را به ترتيب نامشان ذکر کرده است. سپس اشخاصي که با کنيه شهرت داشتند را آورده است. در پايان نيز بابي را به شرححال زناني از «جرجان» اختصاص داده است. او همچنين دربارهي کساني که به اشتباه جرجاني ناميده شدهاند، مباحثي را طرح کرده است.
به طور کلي سهمي دربارهي بيش از 2000 تن جرجاني سخن گفته است.
«حاجي خليفه» در «کشف الظنون» آن را با عنوان «تاريخ استرآباد» هم معرفي کرده است.
نسخههاي خطي:
تاکنون از «تاريخ جرجان» فقط يک نسخهي خطي شناسايي شده است. و آن نسخه در کتابخانهي دانشگاه «آکسفورد»، «بادلين بريتانيا»، به شماره، لاد 276 يا 676 نگهداري ميشود.
اين نسخه به سال 1638م. در تملک «وليم لاد»، اسقف کليساي «کنتربري» و رئيس «دانشگاه آکسفورد» بود. از طريق وي به دانشگاه منتقل شده است.
نسخههاي چاپي:
کتاب به سال 1369هـ.ق. در «حيدرآباد» «هند»، بهوسيله «دايرةالمعارف عثمانيه» در يک جلد به چاپ رسيده است. اين چاپ شامل دو صفحه شمار 518 و 219 شماره است.
پس از آن يک بار هم به سال 1387هـ.ق. توسط همان ناشر و در همانجا منتشر گرديد.
اما چاپ مشهور آن به سال 1407هـ.ق. توسط انتشارات عالم الکتب در بيروت، با نظارت دکتر «محمد عبدالمعيد خان» (عبدالمجيد) مدير «دايرةالمعارف عثماني»، در 777 صفحه وزيري منتشر گرديده است.
4. سؤالاته للدارقطني في الجرح و التعديل
در اين اثر، حمزه جرجاني، سوالات مختلفي در زمينه جرح و تعديل راوي و روايت از «علي بن عمر دارقطني» پرسيده است.
نسخههاي خطي:
1 نسخهي خطي در «کتابخانهي دارالکتب الظاهريه» «دمشق» به شماره 18/3847 در 11 ورق موجود است. همچنين محتمل است نسخهي شماره 1104 همان کتابخانه، استنساخي از همين کتاب باشد.
در «کتابخانهي دانشگاه کويت» نيز يک نسخهي عکسي از اين اثر موجود است.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
آن گونه که در «لآلي المصنوعة» گفته شده است، وي با تدوين اين اثر، شيوخ حديثي خود را معرفي کرده است.
نسخههاي خطي:
تاکنون هيچ نسخهي خطي از آن گزارش نشده است.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
منابع:
اثرآفرينان 3/285؛ الاعلام زرکلي 2/314؛ الانساب سمعاني 7/202؛ تاريخ جرجان سهمي، مقدمه 12-30؛ تذکرة الحفاظ 3/1089؛ تهذيب تاريخ دمشق 4/456؛ روضات الجنات 5/91؛ ريحانة الادب 1/401؛ سير اعلام النبلاء 17/469-470؛ شذرات الذهب 5/128؛ طبقات الحفاظ 422؛ العبر في خبر من غبر 3/161؛ فرزانگان مازندران 1/314؛ فرهنگ بزرگان اسلام و ايران 187؛ الکامل 8/10؛ کشف الظنون 1/57، 281، 290 و 2/1843؛ لآلي المصنوعة 2/44؛ اللباب 2/158-159؛ لسان الميزان 1/238؛ لغتنامهي دهخدا (ذيل جرجاني) 317؛ معجم البلدان 2/141-143؛ معجم المولفين 4/82؛ مولفين کتب چاپي فارسي و عربي 2/963؛ المنتظم في تاريخ الامم و الملوک 8/87، 88؛ النجوم الزاهرة 4/283؛ الوافي بالوفيات 13/176؛ هدية العارفين 1/336؛ يادداشتهاي قزويني 206، 573 و 2/14 و 3/164-165.