عبیدالله بن عبدالله استرآبادی
اثر آفرينان استرآباد و جرجان (استان گلستان)
قرن 5هـ.ق.
«ابنشهرآشوب» در «معالم العلما» (چاپ نجف) و «شيخ حر عاملي» در «امل الآمل»، يکي از متکلمان و فقيهان بزرگ «شيعه» در قرن پنجم را با نام «عبيدالله بن عبدالله استرآبادي» معرفي کردهاند.
اين در حالي است که منابع ديگر مانند: «افندي» در «رياض العلما»، «آقابزرگ» در «طبقات» و «الذريعه» و «امين» در «اعيان الشيعه»، عبيدالله بن عبدالله را سعدآبادي يا سدآبادي توصيف کردهاند.
در فهرستهاي نسخههاي خطي کتابخانهي مرکزي دانشگاه «تهران» نيز عبيدالله بن عبدالله سرابادي ثبت شده است.
در اين ميان «شاکر شبع» در مقدمه چاپي کتاب «المقنع في الامامة»، ضمن بيان شيوه تحقيق خود، به اهميت کتاب و مولف پرداخته است. او با تاسف فراوان، مولف (عبيدالله بن عبدالله) را فاقد شرححال مبسوط دانسته و «معالم العلما» را تنها منبع شرححال وي معرفي کرده است.
اين محقق در بيان اختلاف برسر لقب يا نسبت مولف «المقنع في الامامة»، چهار فرض را در نظر ميگيرد. اين چهار فرض عبارتاند از: «اسدآبادي»، «استرآبادي»، «سعدآبادي» و «سُدآبادي». سپس ضمن بحث مستوفي از هرکدام و دلايلي که سبب انتخاب هر يک از آنها شده است، به جهت اعتماد بر قديميترين نسخهي خطي موجود، سُدآبادي را انتخاب مينمايد.
با اينهمه، به حق اظهار ميدارد که ما هرکدام را انتخاب کنيم، نميتوانيم زادگاه يا محل اقامت او را تشخيص بدهيم؛ زيرا هيچ اشارهاي به محل تولد، اقامت، سفرها و مرگ وي در منابع موجود نميتوان يافت.
بنابراين اگر ما اين کلمه را استرآبادي هم بخوانيم، نميدانيم که آيا وي در «استرآباد» متولد شده است، يا در آنجا سکنا گزيده و يا محل مرگ و دفنش بوده است؟
باوجود اين چارهاي نداريم جز اينکه آثار او را معرفي کنيم و سخن خود را دربارهي عبيدالله بن عبدالله به پايان ببريم.
آن گونه که گفتيم، از شرح احوال وي هيچ سخني در ميان نيست. فقط از آثار و تاليفات عبيدالله ميتوان بر پايهي بلند دانش وي پي برد. برخي منابع نيز از وي با تعبير «شيخالرئيس» ياد کردهاند.
همچنين از تصريح وي به نقل روايت از دو شخصيت، ميتوان احتمال داد که حداقل به دو شهر «بندنيجن» و «بصره» سفر کرده است.
دو شخصيتي که وي از آنها حديث نقل کرده است، در زمرهي مشايخ وي بشمار رفتهاند. يکي از آنها «ابوالحسن علي بن مظفر بندنيجي» و دومي «ابوالحسن ابن زنجي لغوي بصري» است.
«الرئيس ابويحيي بن وزير مغربي» را نيز از مشايخ وي دانستهاند. «وزير مغربي» در واقع همان «ابوالقاسم حسين بن علي بن حسين» مکني به «ابويحيي» نوهي دختري «محدث نعماني» «ابوعبدالله محمد بن ابراهيم» متوفاي 418هـ.ق. است.
آثار:
1. التاج الشرفي في معجزات النبي و دلائل اميرالمومنين و الائمة عليه و عليهم السلام
عبيدالله در خاتمهي کتاب «مقنع»، به اين کتاب اشاره کرده است. وي ميگويد: «قد ذکرت من دلائلهم عليه السلام و دلائل صاحب الامر عليه السلام، في کتابي الذي وسمته بالتاج... و لخصته حتي يحفظ و لايلفظ»
نسخههاي خطي:
هيچ نسخهي خطي به دست نيامد.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
2. عيون البلاغة في انس الحاضر و تعلة المسافر (انس الحاضر و نقلة المسافر)
آگاهي از وجود اين کتاب نيز به مدد سخني است که عبيدالله بن عبدالله در کتابش مقنع، بدان تصريح کرده است. آنجا که ميگويد: «...في کلام اضربت عنه ههنا، و اوردته مستوفي في کتابي الموسوم بعيون البلاغة...»
گفته ميشود مولف در اين کتاب مطالب ادبي و انشاهاي بليغ و نامههاي مهم تاريخي و مسائل متنوعي که نزد وي اهميت داشت، جمعآوري کرده است.
3. لوامع السقيفة و الدار و الجمل و صفين و نهروان
اين کتاب که در تاريخ حوادث و غزوات اميرالمومنين علي عليه السلام است، نيز توسط مولف در کتابش مقنع معرفي شده است.
وي در نقل مناظره «جاثليق» با «ابوبکر» ميگويد: «في کلام طويل، ضربته عنه اشفاقا من الملالة، فمن التمسه علي صيغته وجده في کتابي الموسوم بلوامع السقيفة و الدار و الجمل و صفين و النهروان، فقد استوفيت فيه نکت الاخبار»
در ادامهي اين مناظره اضافه ميکند: «و قد استوفيته و اضفته الي اخبار السقيفة، و ما کان فيها من الامور التي دلت علي فساد اديان الذين تمالاوا علي اميرالمومنين عليه السلام»
نسخههاي خطي:
هيچ نسخهي خطي به دست نيامد.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
اين تنها کتاب از آثار عبيدالله بن عبدالله است که از حوادث روزگار سلامت جسته و به دست ما رسيده است.
کتاب داراي يک مقدمه و نه فصل است. مقدمه، بحث مناسبي از توجه به استدلال کتاب و درک محتواي آن با توکل به خداوند متعال دارد.
فصول نهگانهي کتاب از ماهيت امامت، منفعت وجود امام، اختلاف مسلمانان بر سر اين مسئله، صفات امام، برخورد ناشايست عرب با اميرالمومنين (ع) درغصب حقوقش و نصوص وارده بر امامت دوازده امام و اعتقاد «شيعه» به آن، سخن گفته است.
نسخههاي خطي:
1 نسخهي خطي در «کتابخانهي آستان قدس رضوي (ع)» به شماره 5694، کتابت سال 983هـ.ق. موجود است.
به گفتهي «شاکر شبع»، اين قديمترين و متقنترين نسخه از کتاب مقنع است.
1 نسخهي خطي در «کتابخانهي جامع مسجد گوهرشاد» به شماره 136، کتابت سال 1077هـ.ق. موجود است.
4 نسخهي خطي در «کتابخانهي آيتالله العظمي مرعشي نجفي (ره)» به شماره 4019 بدون تاريخ کتابت (احتمالا کتابت سده 11هـ.ق.)، شماره 3961 که تصحيح و مقابله شده، بدون تاريخ کتابت، شماره 4449 با مقداري شروح و حواشي در توضيح معاني برخي کلمات، ايضا بدون تاريخ کتابت و نسخهي چهارم بدون شماره، کتابت سال 1088هـ.ق. موجود است.
1 نسخهي خطي در «کتابخانهي مسجد اعظم» به شماره 3/2310 در 10 برگ و کتابت سال 1240هـ.ق. موجود است.
1 نسخهي خطي در «کتابخانهي مرکزي دانشگاه تهران» به شماره 5/2130 در 68 برگ موجود است.
نسخههاي چاپي:
ظاهراً تنها چاپ کتاب توسط موسسه نشر اسلامي وابسته به جامعه مدرسين حوزهي علميهي «قم»، به سال 1414هـ.ق. در 200 صفحه وزيري و با تصحيح و تحقيق «شاکر شبع» انجام و منتشر شده است.
منابع:
اعيان الشيعة 8/136؛ امل الآمل 2/167؛ الذريعة 18/368 و 22/121-122؛ رياض العلماء 3/300؛ طبقات اعلام الشيعة (الثقات العيون) 2/110؛ المجموع الرائق من ازهار الحدائق 2/87-88؛ معالم العلماء 78؛ معجم التراث الکلامي 4/574 و 5/236؛ معجم رجال الحديث 11/74؛ معجم طبقات المتکلمين 2/219-220.