محمد نصرآبادی استرآبادی
اثر آفرينان استرآباد و جرجان (استان گلستان)
قرن 13 يا 14هـ.ق.
مرحوم «شيخ محمدصالح استرآبادي» در تذکرهي خويش شرححال بسيار مختصري از رجال «استرآباد» و «جرجان» را يادآور شده ولي به تاريخ ولادت، وفات و ديگر جزئيات زندگاني آنها اشارهاي نکرده است. از آن جمله دربارهي نصرآبادي مينويسد:
«الفاضل المحقق و العالم المدقق الآخوند ملا محمد نصرابادي الاسترابادي رفعالله قدره، مسقط الراس آن سمو القدر و المکان قريهي نصراباد استراباد است...»
وي در ادامه ميافزايد: «در واقعهي ايشاني ]پريشاني[ استراباد که سابقاً اشاره شد اسير طايفهي تراکمه گرديد.»
از اين عبارت ميتوان زمان حيات «ملا محمد نصرآبادي» را استنباط کرد؛ زيرا ترکمانان چند بار به «گرگان» هجوم آورده و با مردم درگير جنگ شدهاند. يکي از اين جنگها در سال 1274-1276هـ.ق. اتفاق افتاد و پس از آن ترکمانان «يموت» در «آققلعه» مستقر شدند.
بار دوم به سال 1303-1304هـ.ق. ترکمنهاي «يموت» و «گوگلان» به شورش دست زدند و «شيعيان» زيادي را در «گرگان» و ديگر شهرهاي اطراف به خاک و خون کشيدند. هرچند اين شورش با سرکوب دولت مرکزي پايان يافت، ليکن صدمات زيادي به کشور وارد ساخت.
در هر حال اگر در اين فقره شورشها، ملا محمد نصرآبادي به دست ترکمنها اسير شده باشد، قطعاً در سدهي 13 ميزيسته است.
البته بنا به گزارش شيخ محمدصالح، وي پس از استخلاص از دست ترکمانان، مدتي را در «تهران» زندگاني کرد و سرانجام در پايتخت زندگاني را بدرود گفت. از اينرو ميتوان گفت او در اوايل سدهي 14هـ.ق. درگذشته است.
به هر روي، ملا محمد نصرآبادي، در روستاي «نصرآباد» «استرآباد» ديده به جهان گشود. در همان شهر زندگي کرد و تحصيلات خود را تا پايان ادبيات ادامه داد. آنگاه به عتبات عاليات سفر کرد و فقه و اصول و ديگر علوم رايج را در حوزههاي علميه «نجف اشرف» و «کربلا» به پايان برد.
سپس به «استرآباد» بازگشت و در مسجد جامع «استرآباد» و در شسبتان غربي به امامت جماعت و ارشاد مردم همت گماشت.
آثار:
اين اثر در واقع مجموعه سخنرانيها و گفتارهاي پندآموز وي در طي 12 سال ارشاد مردم است.
نسخههاي خطي:
احتمالاً نزد وارثان و فرزندانش موجود است.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
بنا به گزارش «شيخ محمدصالح»، وي تقريرات درس فقه استادان خود را نوشته بود.
نسخههاي خطي:
براساس گزارش «شيخ محمدصالح»، که ظاهراً مسودهي اين تحريرات را نزد ملا محمد نصرآبادي ديده بود، بايد نسخهي مسودهي آن نزد فرزندانش موجود باشد.
نسخههاي چاپي:
چاپ نشده است.
منابع:
شرححال علما و ادباي استرآباد (استرآباد نامه) 195-196.