خرید و دانلود مقاله

کلاجان سادات


کلاجان سادات               

Kalājān-e Sādāt

 

روستایی واقع در دهستان روشن‌آباد، بخش مرکزی شهرستان گرگان، استان گلستان.

کُلاجان سادات، که در گویش محلی «کِلاجان سیدها»، «خورده کِلاجان» (کِلاجان کوچک) در برابر «گَته کِلاجان» (کلاجان بزرگ، منظور کلاجان قاجار)، نامیده می‌شود، در برخی منابع تاریخی با نام‌ «کلاجان قاضی» ذکر شده است. این روستا در ۱۱ کیلومتری غرب شهر گرگان واقع شده و در موقعیت عرض جغرافیائی  37ً  49َ °36 و  و طول جغرافیائی 22ً  17َ °54، با ارتفاع ۳۵ متر از سطح دریا قرار دارد.[1]

روستای کُلاجان سادات از سمت شمال، در فاصله‌ای حدود یک کیلومتر به جاده گرگان–ساری محدود می‌شود. در جنوب آن زمین‌های زراعی و جاده قدیم گرگان–کردکوی (معروف به راه شاه‌عباسی یا کهنه‌خط) قرار دارد. مرز شرقی روستا به کُلاجان قاجار می‌رسد و در سمت غرب آن نیز زمین‌های زراعی گسترده شده است.

وجه‌تسمیه «کلاجان سادات» ریشه در واژه‌های «کلا» و «کلاته» به معنای روستا دارد. به دلیل کوچکی آن در گذشته، این آبادی را «خورده‌کلاجان» یا «کلاجان کوچک» می‌نامیدند و به سبب مالکیت خاندان قاضی، «کلاجان قاضی» نیز خوانده می‌شد. با این حال، حضور اکثریت سادات در این ناحیه موجب شد نام «کلاجان سادات» بر آن غلبه یابد. این نام‌گذاری همواره به سود اهالی بوده است؛ چنان‌که در حکم حاکم استرآباد به سال ۱۲۹۶ ق آمده است: «طبق فرمان ناصرالدین شاه، قراء گرجی‌محله و یساقی و کلاجان از محال سدن رستاق به غیر از بدهی مذکر که موافق معمول باید بدهند از عوارض و صادریات دیوانی همانی معاف و مرفوع القلم باشند.»[2]

این معافیت که در حکم حاکم استرآباد برای کلانتران بلوک سدن‌رستاق در سال ۱۳۰۷ق آمده بود،[3] در سال ۱۳۱۱ق نیز ادامه یافت.[4] در منابع تاریخی، اسنادی از جمله «مبایعه‌نامچه‌ای» به سال ۱۲۴۱ق[5]، «سند فروش و مصالحه پیرامون املاک موقوفه» به سال ۱۲۸۷ق[6] و «حکم شرعی» به سال ۱۳۴۲ق[7] درباره این روستا به ثبت رسیده است. افزون بر این، در «سواد وقف‌نامه مدرسه آقا محسن» واقع در محله میدان استرآباد (۱۲۹۶ق) به سهام زمین، آبدنگ، قنات و آب رودخانه شصت‌کلاته اشاره شده که همگی وقف این مدرسه دینی گردیده‌اند.[8]همچنین در «کتابچه نفوس اهالی مملکت استرآباد» به سال ۱۲۹۶ق درباره کلاجان سادات آمده است: «ملکش اربابی و از اموال سادات ساکن شهر است. آب مشروب از دو رشته قنات تأمین می‌شود.»[9] یکی از این قنوات، قنات «کتاب» بود که در سال ۱۲۴۱ق دو سهم از بیست‌وچهار سهم از سه دانگ و یک ربع حق‌الحفر آن به آقا محمدمحسن شیخ‌الاسلام فروخته شد.[10]

گزارش‌نویسان و مأمورانی که در عصر قاجار به استرآباد وارد شده‌اند، از این روستا با نام‌های متفاوت یاد کرده‌اند: ملگونف آن را «کلاجان قاضی»[11]، میرزا ابراهیم «کلاجان دو قریه»[12] و رابینو «کلاجان سادات»[13]  نامیده است. در گزارش‌های حسینقلی (وکیل‌الدوله)، بدون تفکیک میان دو روستای کلاجان قاجار و کلاجان سادات، به اخباری از ناامنی در سال‌های پایانی دوره قاجار اشاره شده است.[14]

قدیمی‌ترین آمار جمعیتی مربوط به کلاجان در گزارش نخبه سیفیه به سال ۱۲۷۶ق تحت عنوان «کلاجان قاجار» آمده است. بر اساس این گزارش، این روستا در سال ۱۲۷۶ دارای ۴۰ باب خانوار و ۱۹۴ نفر جمعیت بود که شامل موارد زیر می‌شد: از این تعداد مرد زن‌دار 40 نفر، زن شوهردار 44 نفر، مرد بی‌زن 15 نفر، زن بی‌شوهر 11 نفر، پسر صغر 37 نفر، دختر کبر 15 نفر و دختر صغر 32 نفر[15] شامل می‌شدند مطابق با آمار سال 1296ق جمعیت کلاجان سادات 93 نفر بود.[16]

آمار جمعیتی کلاجان سادات بر اساس سرشماری نفوس و مسکن از سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ به شرح زیر است:[17] 

 

جمعیت

خانوار

سال

153

*

1335

316

58

1345

359

65

1355

222

59

1365

265

58

1375

243

58

1385

236

62

1390

218

73

1395

 

اهالی کلاجان همگی مسلمان و شیعه‌مذهب هستند و به زبان تبری (محلی) تکلم می‌کنند. در این روستا خانواده‌های میرموسوی، سعیدی‌نژاد، مفیدی‌نژاد، پوراصغر، خطیری، دودانگه، کلاجانی، مصطفی‌پور و دیگران سکونت دارند. اهالی در حداکثر ۱۰۰ هکتار زمین زراعی هموار، با نام‌هایی مانند احمدخانی، خطیری، شاهینی، کنده‌کنی، شله، کانیر و غیره، به کشت محصولاتی همچون گندم، کلزا، لوبیای روغنی، شالی و … اشتغال دارند. تأمین آب این زمین‌ها امروزه از طریق چاه انجام می‌گیرد.[18]

کلاجان دارای دو بخش «بالا محله» و «پایین محله» است که با اجرای طرح هادی، بافت قدیمی آن دستخوش تغییر شده است. در جریان جنگ تحمیلی ایران و عراق (۱۳۵۹–۱۳۶۷)، سه نفر از جوانان این روستا به شهادت رسیدند. همچنین رمانی با عنوان «کلاجان» به منظور معرفی این روستا منتشر شده است.[19]


[1] سازمان نقشه برداری کشور

[2] ستوده، ،1377، ج6، ص189

[3] همان ص193

[4] همان ص197

[5] ستوده، 1377، ج7، ص566

[6]  همان ص158

[7] ستوده، 1379، ج8، ص158

[8] ستوده، 1377، ج7، ص545

[9] ذبیحی، 1363، ص246

[10] .ستوده، 1379، ج8 ، ص362.

[11] ملگونف، 1364، ص67.

[12] میرزا ابراهیم، 1355، ص53

[13] رابینو، 1383، ص192

[14] مقصودلو، 1363، صص819-699-611-536-182-69

[15] قورخانچی، 1363، ص111

[16] ذبیحی، 1363، ص246

[17] مرکز آمار ایران

[18] میرموسوی و  میرموسوی، 1402.

[19] میرموسوی، سیدمحمد. کلاجان. تهران: انتشارات روزنه، ۱۳۹۷. ۴۱۰ ص.

 

منابع:

  • ذبیحی، مسیح.(1363). گرگان‌نامه. تهران: انتشارات بابک.
  • رابینو، یاسنت لوئی. (1383). مازندران و استراباد. تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
  • رجائی، رحمت‌اله (1402). گفت‌گوی شخصی با سید مقداد میرموسوی (باستان‌شناس)
  • رجائی، رحمت‌اله (1402). گفت‌گوی شخصی با سید میلاد میرموسوی (دهیار روستا)
  • سازمان نقشه برداری کشور، پایگاه ملی نام‏های جغرافیایی ایران. قابل دسترسی از: https://gndb.ncc.gov.ir
  • ستوده، منوچهر. (1377). از آستارا تا استارباد(جلد6). تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  • ستوده، منوچهر. (1377). از آستارا تا استارباد(جلد7). تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  • ستوده، منوچهر. (1379). از آستارا تا استارباد(جلد8). تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی.
  • قورخانچی، محمدعلی.(1360). نخبه سیفیه. تهران: نشر تاریخ ایران.
  • مرکز آمار ایران. درگاه ملی آمار. نتیجه سرشماری نفوس و مسکن. قابل دسترسی از:https://www.amar.org.ir
  • مقصودلو، حسینقلی. (1363). مخابرات استراباد. تهران: نشر تاریخ ایران.
  • ملگونف، گ‍ری‍گوری‌ وال‍ریان‍ووی‍چ‌. (1364). سفرنامه ملگونف: سواحل جنوبی دریای خزر. تهران: انتشارات دادجو.
  • میرزا ابراهیم، (1355). سفرنامه استرآباد و مازندران و گیلان. به کوشش مسعود گلزاری. تهران،: بنیاد فرهنگ ایران.

 

 

 

منابع:

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه