خرید و دانلود مقاله

یل‌چشمه جدید


یل‌چشمه جدید

Yelčešme-ye Jadid

 

روستایی واقع در دهستان عرب‌داغ، بخش پیشکمر، شهرستان کلاله استان گلستان.

این روستا در 47 کیلومتری از مرکز شهرستان کلاله، در طول جغرافیایی 9ً  49َ° 55 و عرض جغرافیایی 19ً  34َ °37  با 472 متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد.[1]

نام پیشین روستا قایراق‌داشلی بود که پس از جابه‌جایی به محل کنونی، به یل‌چشمه جدید تغییر یافت.

موقعیت‌های جغرافیایی اطراف روستا به این شرح است: در شرق: روستای یل‌چشمه‌سفلی، سار دره، قارال‌باغ و زمین‌های کشاورزی. در شمال: ارتفاعات گلیداغ. در غرب: روستاهای قایراق‌داش و چیشت‌خوجه‌لر. در جنوب: جنگل‌های قایالی، شکرینگ‌اکش‌لگی و پارک جنگلی گلستان.[2]

روستاهای یل‌چشمه‌جدید، علیا و سفلی همگی منشعب از روستای قایراق‌داشلی هستند. در محدوده روستا، چشمه‌ای وجود داشت که آب آن در زمستان ولرم و در تابستان خنک و گوارا بود. به دلیل ولرم بودن آب چشمه، که در زبان ترکمنی به آن «یلی» گفته می‌شود، این چشمه را به همین نام خوانده و محل را یلی‌چشمه یا یل‌چشمه نامیده‌اند.  در گذشته، این روستا جزئی از روستای یل‌چشمه‌سفلی بود، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی به‌طور مستقل درآمد و پس از آن به نام یل‌چشمه‌جدید شناخته شد. [3] در محلی به نام باغ‌لیق، قبرستانی قدیمی وجود دارد که دارای نمادهای سنگی است. بر روی برخی از این سنگ‌ها نوشته‌هایی حک شده است.[4] این روستا و روستاهای دیگری که پس از روستای قرانکی‌جنگل قرار دارند، زمانی به نام «داری» شناخته می‌شدند. داری‌ها یکی از تیره‌های طایفه قایی هستند

آنچه مسلم است این است که در گذشته‌ای نه چندان دور، اهالی روستا به زندگی عشایری و کوچ‌نشینی پرداخته و مدت‌های طولانی را در مناطق کوهستانی و دشت‌ها به کوچ‌نشینی سپری کرده‌اند. آثار به‌جا مانده در این منطقه، از جمله قبرستان‌های قدیمی و نشانه‌هایی از زندگی در کوهستان‌ها و مناطق جنگلی، گواهی بر تاریخ کهن این نواحی است. بسیاری بر این عقیده‌اند که امپراتوری عثمانی، که موسس آن عثمان کایی [قایی] و خاندانش بودند، روزگاری در این منطقه سکونت داشته‌اند.[5]

بارنز در گزارش سفر خود در سال 1211ش اطلاعاتی درباره مناطقی که روستای‌های امروزی یل چشمه در آن واقع شده‌اند، ارائه می‌دهد. او ابتدا در قوچان با عباس‌میرزای ولیعهد دیدار داشت و در این دیدار اجازه سفر در میان قبایل ترکمان حوالی را دریافت کرد. وی[6] می‌نویسد که پس از گذشتن از مناطق کوهستانی، در فاصله ۶ مایلی (تقریباً ده کیلومتر) وارد دره‌ای شد که رود گرگان از آنجا سرچشمه می‌گرفت. با این حال، بارنز اشاره می‌کند که در این منطقه هیچ‌گونه نشانه‌ای از آبادی مشاهده نکرده است.[7]

در آبان 1273ش، کلنل ییت به این مناطق سفر کرده و اطلاعات سودمندی از وضعیت و ساکنان آنجا ارائه می‌دهد. او می‌نویسد: «...در 6 میلی [نزدیک به ده کیلومتر] که پس از یلی‌چشمه پیمودیم، در هر مایل نزدیک به 30 متر به ارتفاع ما افزوده می‌شد. مسیر ما به سمت شمال شرق، به طرف بالای دره پیش می‌رفت و از پشت یک قبرستان قدیمی متعلق به گرایلی‌ها و تعدادی اُوبه‌های کوچک مربوط به ارکک‌لی‌ها و قای‌ها عبور کردیم تا اینکه به یلی‌چشمه رسیدیم و اردوگاه خود را مستقر ساختیم. دریافتم که این چشمه، سرآغاز واقعی رود [گرگان] نیست. زیرا یک میل و نیم [حدود دو نیم کیلومتر] که به سمت بالای دهکده پیمودیم، به چشمه دیگری در درختان چنار تنومند رسیدیم [در روستای فعلی یل‌چشمه سفلی] و یک میل [1609 متر] دیگر هم که بالاتر رفتم، به چشمه دیگری که به آن دیلمه می‌گفتند برخوردم. این سه چشمه منابع اصلی و دائمی رود گرگان را تشکیل می‌دادند.»[8]

در کتابی دیگر که به سال 1289ش نوشته شده، آمده است که یلالی (یا یل) چشمه، چشمه‌ای است که شاخه اصلی رود گرگان از آنجا سر چشمه می‌گیرد. این چشمه در منطقه‌ای قرار دارد که سکونتگاه اصلی ارکک‌لی‌ها و کایی‌ها (قایی‌ها) است.[9] ارکک‌لی‌ها شامل طوایف آق‌اینجیک و قوُدنه و قایی‌ها نیز شامل طوایف تمک‌قایی، قارناس‌قایی، داری و بوقاجه‌قایی هستند.[10]

اما یکی از حوادث بسیار مهم و تلخ تاریخی در این خطه، قشون‌کشی جان‌محمدخان دولو و کشتارهای او در پاییز سال 1304ش است.[11] در مسیر حرکت قشون، تمام آلاچیق‌ها و تالارهایی که در جلوی آن‌ها قرار داشتند، به آتش کشیده شد. اهالی روستای یل‌چشمه جدید از ترس حمله‌ی نیروها، ابتدا از روستا فرار کردند. برخی از آن‌ها در روستای بای‌ایشان ماندند، در حالی که تعدادی دیگر به سمت خاک شوروی فرار کردند.[12] در گزارشی دیگر از سرتیپ جان‌محمدخان، فرمانده لشگر شرق، به تاریخ 9 آبان ماه 1304ش، به رضاخان درباره این حادثه و نحوه سرکوب ساکنان این ناحیه اشاره شده است.[13]

این آبادی در سال 1329 شمسی، 540 نفر جمعیت داشته است. در ذیل کلمه یل‌چشمه این‌گونه معرفی شده است: «یل‌چشمه دهی از دهستان گوکلان بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، در 65 کیلومتری شمال‌خاوری گنبدقابوس و 12 کیلومتری جنوب راه فرعی مراوه‌تپه. این روستا در منطقه‌ای کوهستانی و سردسیر واقع شده است. جمعیت آن 540 نفر، از قوم ترکمن و پیرو مذهب سنی هستند.
آب مورد نیاز روستا از رودخانه لوهنر تأمین می‌شود و محصولات عمده آن شامل غلات، لبنیات، حبوبات و ابریشم است. مردم روستا به شغل زراعت و گله‌داری مشغولند. صنایع دستی زنان شامل بافت پارچه‌های ابریشمی و نمدمالی است. راه دسترسی به این روستا مالرو می‌باشد.»
[14]

با تمام وقایعی که در این دره رخ داد، پس از مدتی سرگردانی و آوارگی، اهالی دوباره به زادگاه خود برگشتند. امروزه این منطقه تحت عنوان داری یا یل‌چشمه‌داری شناخته می‌شود و شامل چندین روستا با جمعیتی بالغ بر هزاران نفر است.

از اماکن مهم و تاریخی در این روستا، دو قبرستان قدیمی به نام‌های قریب‌اولیاء و یدی شهید وجود دارد که همواره مورد توجه اهالی روستا قرار دارد.

زبان اهالی این روستا ترکمنی است و همه‌ی آن‌ها مسلمان، اهل سنت و حنفی مذهب هستند. اهالی روستا از طایفه ترکمن گوکلان به شمار می‌روند و شامل نام خانوادگی‌های زیر هستند: 
مرادی، نام‌دار، اسماعیل‌زاده، رجبی، محمدی، سمیع‌زاده، وردی، شکوری، عبداللهی، مختومی، رضوی، خالمی و گلدی‌پور.
[15] در سال 1903م (1282ش)، قورخانچی طایفه گوکلان را به دو گروه تقسیم می‌کند: حلقه‌داغلی و دودورغه. گروه حلقه‌داغلی شامل طوایف زیر است:
قایی، قره‌بلخان، ارکک‌لو [لی]، چیق‌لیق، قارنوا، بایندر و قرق. طایفه قایی خود به تیره‌های مختلفی تقسیم می‌شود که عبارتند از: تمک‌قایی، قارناس‌قایی، داری و بوقاجه‌قایی. هر کدام از این طوایف خان‌های جداگانه‌ای دارند.
[16]

اغلب مردم روستا به کشاورزی مشغول هستند. محصولات عمده کشت‌شده در این منطقه شامل گندم، آفتابگردان، نخودفرنگی (در سال‌های اخیر)، لوبیا، هندوانه و شالی است که در کنار رودخانه گرگان‌رود کشت می‌شود. زمین‌های قابل کشت این روستا حدود 400 هکتار است. یکی دیگر از اشتغالات مردم روستا، دامداری است که شامل نگهداری گاو، گوسفند و بز می‌باشد. در حال حاضر، در این روستا حدود 500 راس گوسفند، 300 راس بز و 90 راس گاو نگهداری می‌شود. مردم از فروش بره‌ها و محصولات لبنی مانند ماست، شیر و روغن محلی بهره‌مند هستند. باغداری در این روستا چندان توسعه نیافته است. با این حال، اهالی روستا در حیاط منازل خود درختانی مانند انار، انجیر، درخت توت و انگور کاشته‌اند. بیش از نیمی از جوانان روستا پس از ازدواج و تشکیل زندگی مشترک، برای تأمین معیشت خود به شهرهای مختلفی مانند تهران، سمنان و یا شمال کشور مهاجرت می‌کنند. این مهاجرت‌ها گاهی با همراهی خانواده و گاهی نیز به‌صورت تک‌نفری صورت می‌گیرد.

روستا در میان تپه‌ماهورها قرار دارد که به نظر می‌رسد تردد در فصل زمستان را دشوار می‌کند.

معماری خانه‌ها و بافت سنتی روستا هنوز هم حفظ شده است و بسیاری از خانه‌ها همچنان با مصالح گلی ساخته می‌شوند. با این حال، در سال‌های اخیر، مردم تلاش کرده‌اند تا خانه‌هایی با مصالح ساختمانی مدرن مانند میلگرد، آجر و ... بسازند و از پوشش‌های جدیدی مانند حلب، ایرانیت و ایزوگام استفاده کنند. به این ترتیب، خانه‌های گلی به‌تدریج تخریب شده و جای خود را به خانه‌های ساخته‌شده با مصالح جدید می‌دهند.

یکی از مکان‌های گردشگری روستا، منطقه‌ی جنگلی قایالی است که اهالی روستا برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح به آنجا مراجعه می‌کنند.

آداب و رسوم اهالی روستا، مانند مراسم عروسی، عید قربان و عید فطر، یوور، نماز تراویح و ختم قرآن در ماه مبارک رمضان، و همچنین مراسم آق‌آش در سن 63 سالگی، مشابه سایر ترکمن‌ها برگزار می‌شود.

در میان زنان و دختران روستا، صنایع دستی سنتی ترکمنی شامل نمدمالی، دوخت لباس‌های محلی (به ویژه کتان)، جانمازی، سوزن‌دوزی، بالاک‌دوزی و... همچنان رواج دارد.  غذای اصلی و محلی اهالی روستا چکدرمه نام دارد. سایر غذاهای محلی عبارتند از: اون‌آش، قایش، بورگ، قطاب، چورفا، قاتیق‌لی‌آش، سویت‌لی‌آش، آقجاآش، مس‌سووا، بولاماق، ات‌لی‌خورش و...   از جمله بازی‌های بومی و محلی که در سال‌های گذشته رواج داشت و امروزه کم‌رنگ و حتی فراموش شده‌اند، می‌توان به بازی‌های زیر اشاره کرد: چورگ، قرلانگ، گللیم‌پرچک، توپ‌قاق‌دیر، چیلکن، آششیق، قوز/گردو، یومارتا/تخم‌مرغ، یوزگ و... در میان دختران. همچنین، آی‌ترک گون‌ترک، لالایی دختران و سایر آداب و رسوم محلی نیز بخشی از فرهنگ این منطقه هستند. [17]

آمار جمعیتی روستا بر اساس سرشماری نفوس و مسکن به شرح زیر است: [18]

 

سال

خانوار

جمعیت

1335

*

[19] 272

1345

59

328 [20]

1345

57

327 [21]

1355

165

1015

1365

240

1684

1375

46

[23]  291

1385

56

412

1390

105

470

1395

95

365

 

  اولین مسجد و محل عبادت اهالی روستا با امکانات اولیه در حدود سال 1290ش. ساخته شده است. این مسجد که امروزه به نام امام حسین (ع) شناخته می‌شود، در طول سال‌ها چهار نوبت بازسازی شده است. آخرین بازسازی آن در سال 1390ش. انجام شد.[24] حضور اولین معلم در روستا به سال 1360 شمسی برمی‌گردد. وی از شهر گنبد به این محل آمد و قریب به 30 نفر دانش‌آموز را تحت تعلیم قرار داد.از دیگر امکانات دولتی روستا می‌توان به موارد فوق اشاره کرد: برق (1362ش)، گازرسانی (1399ش)، جاده آسفالت (1372ش)، نانوایی (1400ش)، دکل صداو سیما.[25] همچنین، آب لوله‌کشی در بهمن ماه سال 1395ش. به بهره‌برداری رسید.[26]

 

[1]  سازمان نقشه‌برداری کشوری.

[2]  رضوی و مرادی. (1401).

[3] محمدی. (1401).

[4]  مرادی. (1401).

[5]  سمیع‌زاده. (1401).

[6]  تیموری، (1384). ص 765.

[7]  بارنز، ( 1395). ص 102.

[8]  ییت، ( 1365). ص 205.

[9]  فرهنگ ‌جغرافیایی ایران ، (1380). ص 1080.

[10]  قورخانچی، (1360). ص 60-59.

[11] روستای قره‌یسر فعلی.

[12]  توحدی، ( 1385). صص 569-568.

[13]  بهبودی، ( 1393). صص 400-399.

[14] ستادارتش ایران، ( 1329). ص 330.

[15]  رضوی. (1401).

[16]  قورخانچی، (1360). ص 59.

[17]  محمدی   و رضوی. (1401).

[18] مرکز آمار ایران.

[19]  تمام روستاهای یل‌چشمه را شامل می‌شود.

[20]  تحت عنوان یل‌چشمه جزئی از دهستان گلیداغ است.

[21]  تحت عنوان داری‌یل‌چشمه جزئی از دهستان گلیداغ است.

[22]  احتمالاً یل‌چشمه و داری‌یل‌چشمه با هم محاسبه شده‌اند و جزئی از دهستان مراوه‌تپه هستند.

[23]  در این سرشماری، تحت عنوان یل‌چشمه جدید و جزئی از دهستان زاوکوه نوشته شده است.

[24]  محمدی. (1401).

[25]  محمدی و رضوی. (1401).

[26]  فرمانداری کلاله.

 

منابع:

  • بارنز، آلکس. (1395). سفرنامه بارنز (ترجمه حسن سلطانی‌فر). مشهد: به‌نشر.
  • بهبودی، هدایت‌الله. (1393). روزشمار تاریخ معاصر ایران (جلد پنجم). تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  • توحدی، کلیم‌الله. (1385). حرکت تاریخی کرد به خراسان (جلد ششم). تهران: نشر واسع.
  • تیموری، ابراهیم. (1384). دو سال آخر (جلد دوم). تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
  • سازمان نقشه برداری کشوری، پایگاه ملی نام‏های جغرافیایی ایران، https://gndb.ncc.gov.ir
  • فجوری، ستاربردی. (1401). گفتگوی شخصی با ابراهیم رضوی (عضو شورا). 12 اردیبهشت.
  • فجوری، ستاربردی. (1401). گفتگوی شخصی با رسول مرادی (دهیار روستا). 12 اردیبهشت.
  • فجوری، ستاربردی. (1401). گفتگوی شخصی با عبدالحمیدآخوند محمدی. 12 اردیبهشت.
  • فجوری، ستاربردی. (1401). گفتگوی شخصی با مایا سمیع‌زاده. 2 خرداد.
  • فرمانداری کلاله، https://kalaleh.golestanp.ir/
  • فرهنگ جغرافیایی ایران: خراسان. (1380). (ترجمه کاظم خادمیان). مشهد: آستان قدس رضوی.
  • قورخانچی، محمدعلی. (1360). نخبه سیفیه (به‌کوشش منصوره اتحادیه). تهران: نشر تاریخ ایران.
  • ییت، ادوارد. (1365). سفرنامه خراسان و سیستان (ترجمه قدرت‌الله روشنی زعفرانلو و مهرداد رهبری). تهران: یزدان.

 

 

 

 

 

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه