حاجیبیکعلیا
حاجیبیکعلیا
Hāji Beyk-e Olyā
روستایی واقع در دهستان زاوکوه، بخش پیشکمر شهرستان کلاله، استان گلستان.
این روستا در ۵۰ کیلومتری شمال شهرستان کلاله واقع شده و در طول جغرافیایی 48ً 36َ °55 و عرض جغرافیایی 59ً 34َ °37 قرار دارد. ارتفاع آن از سطح دریا ۱۸۹ متر است.[1]
موقعیتهای جغرافیایی اطراف روستا به شرح زیر است: در شرق، روستاهای پاشایی و موقعیت طبیعی حمّام [خمّام] دره و تپه تاریخی لیلندفه[2]؛ در غرب، روستای حاجیبیک سفلی، طوقای ساریسو[3] و نرگسآدا؛ در شمال، اشّکقِرلان، رودخانهی ساریسو، توتلی، آققازی، تونگگی، مایهگولی و ایتتیرکشن؛ و در جنوب، چکِردره و گوگدفه قرار دارند. این روستا در کنار جادهی اصلی کلاله – مراوهتپه واقع شده و یک مسیر فرعی تقریباً یک کیلومتری نیز دارد.[4]
در باب وجه تسمیه روستا، مستند معتبری موجود نیست. برخی بر این باورند که نام حاجیبیکعلیا برگرفته از نام یک شخص بوده است. گفته میشود زمانی فردی به نام حاجیبای در این محل سکونت داشته که «بای» میتواند به معنای «بیک» نیز باشد و احتمالاً در گذر زمان، این نام به حاجیبیک تغییر یافته است.[5]
در کتاب تفصیل احوال تراکمه (۱۲۶۰ش) که به معرفی طوایف ترکمنها میپردازد، طایفهی قرهبلخان ذیل تیرههای غایی ذکر شده است. از جمله تیرههای این طایفه میتوان به قیر، قزلجه، حاجیبیک یا حاجیبای، پادشی یا پاشای، چتر یا چوتر و ... اشاره کرد.[5] در کتاب تفصیل احوال تراکمه (۱۲۶۰ش) که به معرفی طوایف ترکمنها میپردازد، طایفهی قرهبلخان ذیل تیرههای غایی ذکر شده است. از جمله تیرههای این طایفه میتوان به قیر، قزلجه، حاجیبای یا حاجیبیک، پادشی یا پاشای، چتر یا چوتر و ... اشاره کرد.[6] این ذکر میتواند سندی برای تایید نام حاجیبای و تحول آن به حاجیبیک باشد. از سوی دیگر، این روستا در ادوار تاریخی مختلف دارای خانهای متعددی بوده است و احتمالاً واژهی «بیک» از همین موضوع گرفته شده است. نام این روستا در متون مختلف به دو صورت حاجیبیگ و آجیبیگ نیز ثبت شده است.
در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران: خراسان، ذیل مدخل «قرهبلخان» چنین آمده است: «قرهبلخان درهای در بخش شمالی سرزمین گوکلان است که توسط طایفهی قرهبلخان از ترکمنهای گوکلان اشغال شده و نام آن از این طایفه گرفته شده است. بخش علیای دره پوشیده از درختان کوچک توت است که ترکمنها به منظور پرورش کرم ابریشم کاشتهاند، در حالی که قسمت پایین منطقه، مشابه دشتهای مجاور، خشک و کمباران است. طایفهی قرهبلخان دارای حدود ۲۰۰ خانوار جمعیت است و به تیرههای قرهبالخان، حاجیبگ، پاشایی، صغرسکی، چوتر، کپن [قاپان]، کر، کور [کورک]، عرب [عربقاریحاجی]، قره و بیچ [قرهباش] تقسیم میشود.»[7]
به نظر میرسد ساکنان این آبادی، همانند بسیاری از ترکمنهای دیگر، دورههایی از زندگی عشایری و کوچنشینی را پشت سر گذاشته و سرانجام در این محل به سکونت دائمی روی آوردهاند. نقل است که شخصی به نام مشهدقلیخان محل سکونت کنونی روستا را از فردی به نام مختوم خریداری کرده و آن را برای ساکنان وقف نموده است. از دیگر بانیان روستا میتوان به داشدمیر و رضاقلیخان (۱۲۷۳ تا ۱۳۴۳ش) اشاره کرد. نوربردیخان (۱۲۴۳–۱۳۰۸ خورشیدی) یکی دیگر از بانیان این روستاست که نام او در منابع تاریخی دورههای قاجار و پهلوی ذکر شده است. نام وی برای نخستینبار در کتاب نخبهی سیفیه آمده است؛ در این اثر اشاره شده که نوربردیخان در سال ۱۲۸۲ خورشیدی به همراه سیدقلیچایشان و جمعی از خوانین طایفهی گوکلان در دارالعمارهی استرآباد حضور داشته است.[8] همچنین، در سال ۱۳۰۷ش، نوربردیخان با ورود خانجنید به ترکمنصحرا، چه به میل خود و چه به اجبار، به یاری او شتافته است. [9] از سال ۱۳۸۴ش، این روستا در طرح کوچ و جابهجایی قرار گرفت و بیشتر اهالی به سایت جدید منتقل شدند. با این حال، هنوز شماری از ساکنان در محل سکونت قبلی خود زندگی میکنند.
زبان اهالی این روستا ترکمنی است و همه مسلمان، اهل سنت و پیرو مذهب حنفی هستند.
ساکنان روستا عمدتاً از طایفهی گوکلان و ذیل شاخهی اصلی قرهبلقان محسوب میشوند که این شاخه خود شامل تیرههای خان، اشک، قلایچی، عرب و اوسراق است. علاوه بر گوکلانها، دو خانوادهی یموت و همچنین طوایف مقدسآتا، شیخ و خوجه نیز در این روستا سکونت دارند. این خانوادهها دارای نامهای خانوادگی متنوعی از جمله آرین، پولادی، امامی، خانی، عوضزادهدوجی، ارازی، برومند، زیارتی، تاقانی، بهرامی، خالیزاده، خالیپور، صفری، خدایی، خواجهزاده، ابدالی، عارفینیا، عارفیمنش، اسلامی، مرادیمقدم، مرادی، نوری، عیدی، توپلاسی و قرهارکاکلی هستند.[10] بر اساس نوشتههای وامبری در سال ۱۲۴۲ خورشیدی، ترکمنها به ده گروه تقسیم شدهاند که در گروه چهارم به طایفهی قرهبلقان اشاره شده است. وامبری تیرههای این طایفه را شامل چتور، قاپان، سیگیرسیقی، پاشج [پاشای] و آجیبک [حاجیبیک] میداند.[11]
در سفرنامهی کنزالمسافر، که توسط محمدقلی نوری (منتخبالملک) در اواخر سال ۱۲۶۲ش (۱۸۸۴م) و پس از قرارداد آخال به منظور بررسی وضعیت منطقه تألیف شده است، نویسنده جمعیت کل طوایف گوکلان را ۶۹۸۰ نفر برآورد کرده و به معرفی تیرههای طایفهی قرهبلخان پرداخته است. وی تیرههای این طایفه را شامل عرب، قیر، چوتر، کورک، یُوخاریایرلیقرهبلخانی، اشاقیایرلیقرهبلخانی، سقرسکی، بش [قرهبش]، پاوشلی [پاشایی] و آجیبیگ میداند.[12]
قورخانچی، نویسندهی کتاب نخبهی سیفیه، در سال ۱۲۸۲ش، طایفهی گوکلان را به دو گروه حلقهداغلی و دودرغه تقسیم کرده است. وی نوشته است که قرهبلخان یک خان دارد و شامل یازده طایفه و اوبه است: آجیبیک، پاشی [پاشای]، قاپان، پچ [؟]، قارا [شاید قارا بش]، خوردایماق [؟]، قیر، کروک، سقرسیکی، چتر [چتور].[13] در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران (۱۲۸۹ش) آمده است که طایفهی گوکلان به ده گروه تقسیم شده و یکی از این گروهها قرهبلخان است. این گروه شامل یازده تیره میباشد: حاجیبیگ، پاشایی، صغرسیکی، چوتور، کپن [قاپان]، کر، کورو [کوروک]، عرب، قره و بیچ [احتمالاً قرهبش]. [14]
شغل اصلی اهالی روستا کشاورزی است و اراضی تحت کشت آنها تقریباً ۱٬۲۰۰ هکتار وسعت دارد. محصولات زراعی عمده شامل گندم، کلزا، هندوانه، آفتابگردان، نخود فرنگی و دیگر محصولات مشابه است.
در گذشته، کشت پنبه در این روستا رونق زیادی داشته است. دامداری نیز از دیگر مشاغل اصلی اهالی به شمار میرود و تعداد دامهای روستا تقریباً شامل ۱۳۰۰ راس گوسفند و بز و ۱۲۰ راس گاو میباشد.
در زمینهی باغداری، اهالی روستا در حیاط منازل خود درختان مثمر متنوعی از جمله انار، انجیر، آلو و انگور دارند. علاوه بر این، در سالهای اخیر، مرحوم بابا پولادی حدود دو هکتار باغ انار و غفار آرینزاده حدود سه هکتار باغ زیتون احداث کردهاند.
زیارتگاه عوضبابا ایشان در غرب روستا قرار دارد و مورد توجه اهالی است.[15]
معماری خانههای روستا در مقایسه با گذشته دچار دگرگونی چشمگیری شده است. در گذشته، اهالی در آلاچیقها زندگی میکردند؛ اما در دورههای بعد، با استقرار تدریجی جمعیت، خانههای گِلی ساخته شد که تا سالها شکل غالب سکونت در روستا را تشکیل میداد.
معماری خانههای روستا در مقایسه با گذشته دستخوش تغییرات اساسی شده است. در گذشته، اهالی در آلاچیقها زندگی میکردند، اما بهتدریج با گذر زمان و تثبیت سکونت دائم، خانههای آنان بهصورت سازههای پایدار و مدرن درآمده است.
معماری خانههای روستا در گذر زمان دچار دگرگونیهای چشمگیری شده است. در گذشته، اهالی در آلاچیقها زندگی میکردند؛ اما در دورههای بعد، با استقرار تدریجی جمعیت، خانههای گِلی ساخته شد که تا سالها شکل اصلی بافت مسکونی روستا را تشکیل میداد.
زلزلهی سال ۱۳۴۹ خورشیدی نقطهی عطفی در تغییر بافت معماری روستا بود و پس از آن ساخت خانههای آجری آغاز شد. امروزه بسیاری از خانههای گِلی قدیمی تخریب یا به انباری تبدیل شده و جای خود را به ساختمانهای جدید با امکانات و تجهیزات مدرن دادهاند. در حال حاضر نیز ساخت خانههای آجری با پوشش سقف حلب، ایرانیت و قیرگونی رواج دارد که معمولاً با حمایت و نظارت بنیاد مسکن انقلاب اسلامی شهرستان و با استفاده از مصالح جدید نظیر میلگرد و سایر مصالح مقاومسازی انجام میشود. همچنین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ادارهی آموزش و پرورش اقدام به ساخت ۱۵ واحد خانهی سازمانی برای اسکان فرهنگیان کرد. این خانهها در سالهای بعد به تدریج در اختیار اهالی روستا قرار گرفته و امروزه مورد استفادهی آنان است.[16]
نسل امروزی روستا نسبت به گذشته ارتباط کمتری با آداب و رسوم سنتی دارد؛ با این حال، اهالی همچون دیگر ترکمنها، همچنان بسیاری از آیینها و مراسم مذهبی و اجتماعی را برگزار میکنند. از جمله این مراسم میتوان به جشنهای عروسی، عید قربان، عید فطر، مولودیخوانی، اقامهی نماز تراویح و آیینهای سنتی مانند آقآش اشاره کرد.
در گذشته، صنایع دستی در این روستا از رونق چشمگیری برخوردار بود. در میان مردان، ساخت وسایلی چون قاشچوبی (چمچه)، کورک، تیغه و آزالبویندیرق رواج داشت که توسط هنرمندانی مانند کرمی برومند انجام میشد. در میان بانوان نیز هنرهایی همچون نمدمالی، فرشبافی، بالاکدوزی و غولانگ از جایگاه ویژهای برخوردار بود، هرچند امروزه این فعالیتها تا حد زیادی کمرنگ شده است.
در گذشته پرورش کرم ابریشم نیز در روستا رواج داشت و گرچه امروزه تنها چند خانواده به آن ادامه میدهند، همچنان نشانههایی از این سنت باقی است. افزون بر این، زنبورداری نیز از دیگر فعالیتهای اقتصادی محدود اما موجود در روستا بهشمار میرود.
غذاهای محلی این روستا همچون دیگر مناطق ترکمننشین، متنوع و برگرفته از فرهنگ سنتی ترکمنهاست. از جملهی این غذاها میتوان به اونآشی، قایش، چورفا، چکدرمه، بورگ، قطاب، لوققا، مسسوا و آیرانچورفا اشاره کرد.
در گذشته، بازیهای بومی و محلی نیز جایگاه ویژهای در میان جوانان و کودکان روستا داشت. از جملهی این بازیها میتوان به دبمهلی، آششیق، چلیک، سالانجاق، قئنقرجاق و گورش (کشتی محلی) اشاره کرد. یکی از بازیهای پرهیجان و پرطرفدار، بازی یوزگ بود که معمولاً در ایام عروسیها برگزار میشد و شور و نشاط خاصی به مراسم میبخشید.[17]
در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران، ذیل مدخل «آجیبیک» چنین آمده است: «دهی از دهستان گوکلان، بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس که در ۵۴ کیلومتری شمالشرقی این شهرستان و در کنار راه فرعی گنبد به مراوهتپه واقع شده است. موقعیت این روستا کوهستانی و معتدل است و دارای ۴۳۰ نفر جمعیت میباشد که همگی ترکمن و سنیمذهب هستند.»
آب آشامیدنی روستا از رودخانهی آجی تأمین میشود. محصولات کشاورزی آن شامل غلات، حبوبات و ابریشم است و زراعت، شغل اصلی اهالی بهشمار میرود. در میان زنان روستا نیز صنایع دستی بهویژه بافت پارچههای ابریشمی رواج دارد.[18]
اسدالله معینی در کتاب جغرافیا و جغرافیای تاریخی گرگان و دشت، ذیل مدخل «حاجیبیک» که در بخش مراوهتپه قرار دارد، چنین مینویسد: «حاجیبیک در ۵۴ کیلومتری شمالشرقی گنبد واقع شده و روستایی کوهستانی است که در کنار راه فرعی گنبد به مراوهتپه قرار دارد. آب آن از رودخانهی آجی تأمین میشود و از دو بخش حاجیبیک سفلی با ۳۷ نفر جمعیت و حاجیبیک علیا با ۱۹۲ نفر جمعیت تشکیل شده است.»[19]
آمار جمعیت روستا بر اساس گزارشهای سرشماری نفوس و مسکن ایران به شرح زیر است:[20]
سال |
خانوار |
جمعیت |
1335 |
* |
[21] 329 |
1345 |
37 |
182 [22] |
1355 |
104 |
[23] 543 |
1365 |
142 |
[24] 895 |
1375 |
78 |
548 |
1385 |
115 |
619 |
1390 |
174 |
604 |
1395 |
158 |
494 |
تاریخچه مسجد روستا دقیقاً مشخص نیست، اما بر اساس اطلاعات سرشماری سال ۱۳۴۵ش، این روستا دارای مسجد بوده است. برخی بر این باورند که اولین مسجد توسط کدخدای ده حدود سال ۱۳۴۰ش بنا شده است.[26]به گفتهی نسل قدیم روستا، در گذشته مسجد وجود نداشته و اقامه نماز در فضای باز انجام میشده است. بعدها، یک ساختمان گِلی مسجد ساخته شد که هنوز قابل مشاهده است. تا به امروز، ساختمان مسجد دو بار بازسازی شده و نهایتاً در سال ۱۳۶۷ش، مسجدی با مساحت حدود ۳۰۰ مترمربع احداث گردید.[27]
آموزش و پرورش در روستا سابقهای نسبتاً کهن دارد. اولین مدرسه به همت رضاقلیخان در دورهی محمدرضاشاه تأسیس شد. وی برای تکمیل ساختمان مدرسه به هر یک از اهالی روستا وظیفهای محول کرد تا ساختمان مدرسه آماده شود. با توجه به این که رضاقلیخان حدود سال ۱۳۴۳ خورشیدی درگذشت، میتوان حدس زد که این مدرسه در حدود سال ۱۳۳۵ش تأسیس شده باشد.[28] بر اساس سرشماری سال ۱۳۴۵ش، این روستا نیز دارای مدرسه بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امکانات روستا شامل برق (۱۳۶۰)، نانوایی (۱۳۶۹)، آب لولهکشی از چشمهی زاو، تلفن خط ثابت، مدرسه متوسطه اول و گازرسانی در حال پیگیری بوده است. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، امکانات روستا شامل برق (۱۳۶۰)، نانوایی (۱۳۶۹)، آب لولهکشی از چشمهی زاو، تلفن خط ثابت، مدرسه متوسطه اول و گازرسانی در حال پیگیری با قول مسئولین بوده است.[29]
[1] سازمان نقشه برداری کشوری.
[2] بر اساس باور اهالی، لیلی و سوارانش زمانی در این محل استراحت کردند و برای گرامیداشت او، تپهای با خاک آطتورفا ساختند که امروزه به نام لیلن (لیلی) شناخته میشود و در فصل خود گلهای نرگس خودرو در آن میروید (نوریاغدی زیارتی).
[3] این طوقای زمانی پرآب و مناسب شکار بود (نوریاغدی زیارتی).
[4] آرین و پولادی، (1402).
[5] زیارتی، (1402).
[6] نمسه آلمانی، (1363)، صص 160-159.
[7] فرهنگ جغرافیایی ایران، (1380)، ص 719.
[8] قورخانچی، (1360)، ص 61.
[9] بیات، (1401)، صص 86-85.
[10] آرین و پولادی، (1402).
[11] وامبری، (1374)، ص 389.
[12] نوری، (1379)، ص 109.
[13] قورخانچی، (1360)، ص59.
[14] فرهنگجغرافیایی ایران، (1380)، ص 911.
[15] آرین، (1402).
[16] زیارتی و تاقانی، (1402).
[17] آرین و پولادی، (1402).
[18] ستاد ارتش ایران. (1329)، ص 5.
[19] معینی، (1344)، ص 208.
[20] مرکز آمار ایران.
[21] آجیبیک علیا ثبت شده است.
[22] جزئی از دهستان قرهبلقان ثبت شده است.
[23] جزئی از دهستان مراوهتپه ثبت شده است.
[24] این آمار مربوط به روستاهای آجیبیک علیا و سفلی است.
[25] در این سرشماری، دو روستا از هم تفکیک شده و جزئی از دهستان زاوکوه ثبت شدهاند.
[26] خانی، (1402)
[27] آرین، (1402)
[28] زیارتی، (1402)
[29] آرین، تاقانی و پولادی، (1402)
منابع:
- بیات، کاوه، (1401) خانجنید در ایران. تهران: انتشارات شیرازه کتاب ما.
- زیارتی، نوریاغدی. (1400). توپراغئیم]کتاب شعر[. گرگان: نشر نوروزی.
- سازمان نقشهبرداری کشوری، پایگاه نامهای جغرافیایی ایران:http://gndb.ncc.org.ir/
- ستاد ارتش ایران. (1329). فرهنگ جغرافیایی ایران. تهران: انتشارات دایره جغرافیایی ستاد ارتش.
- فجوری، ستاربردی. (1402، 14 مهر). گفتگوی شخصی با اسماعیل آرین.
- فجوری، ستاربردی. (1402، 14 مهر). گفتگوی شخصی با بایراممحمد پولادی (دهیار روستا).
- فجوری، ستاربردی. (1402، 24 مهر). گفتگوی شخصی با عبدالرشید تاقانی.
- فجوری، ستاربردی. (1402، 24 مهر). گفتگوی شخصی با نوریاغدی زیارتی.
- فجوری، ستاربردی. (1402، 29 مهر). گفتگوی شخصی با اولیاقلی خانی.
- فرهنگ جغرافیایی ایران. (1380). کارکنان وزارت جنگ انگلستان مستقر در هندوستان؛ مترجم کاظم خادمیان. مشهد: آستان قدس رضوی بنیاد پژوهشهای اسلامی.
- قورخانچی، محمدعلی. (1360). نخبه سیفیه. تهران: نشرتاریخ ایران.
- مرکز آمار ایران https://www.amar.org.ir/
- معینی، اسدالله. (1344). جغرافیا و جغرافیای تاریخی گرگان و دشت. تهران: چاپخانه شرکت سهامی طبع کتاب.
- نمسه آلمانی، (1363). تفصیل احوال تراکمه (بکوشش مسیح ذبیحی). تهران: انتشارت بابک.
- نوری، محمدقلی (منتخبالملک). (1397). کنزالمسافر فی بیان حدود شمالیهالخراسان (به تحصحیح علی کریمیان). تهران: انتشارات کتاب صارم.
- وامبری، آرمینیوس. (1374). سیاحت درویش دروغین (ترجمه فتحعلی خواجهنوریان)(چاپ پنجم). تهران: علمی و فرهنگی، چاپ پنجم.
- وخشوری، سیدابراهیم. (1345). گرگان و دشت در چهل سال اخیر و آینده آن. تهران: سازمان جهادکشاورزی.