خرید و دانلود مقاله

کسر پیشکمر


 کسر پیشکمر           /            Kasr-e Piškamar

 

روستایی واقع در دهستان زاوکوه، بخش پیشکمر، شهرستان کلاله، استان گلستان.

این روستا در فاصله ۲۵ کیلومتری مرکز شهرستان کلاله واقع شده و در طول جغرافیایی 16ً 37َ °55 و عرض جغرافیایی 13ً 31َ °37 با 230 متر با ارتفاع ۲۳۰ متر از سطح دریا قرار دارد.[1]

موقعیت نسبی اطراف روستا به این شرح است: در شرق، روستای چوتورپیشکمر؛ در شمال، ارتفاعات پیشکمر، کسه‌داغ و چیشت؛ در غرب، روستای پیشکمر؛ و در جنوب، ارتفاعات یمر‌ی‌داش، آلاقامیش‌لی و رودخانه گرگان قرار دارند.[2]

این روستا پیش‌تر به نام‌های ملاموخی و تارنگ نیز شناخته می‌شد و امروزه به نام کسرپیشکمر نامیده می‌شود. در خصوص وجه تسمیه روستا، به نظر می‌رسد بانیان آن از تیره «کسر بایندر» بوده‌اند و نام روستا از کلمه «کسر» مشتق شده است. روایت دیگری نیز وجود دارد که بیان می‌کند بین روستای کسر و پیشکمر کوه و گردنه‌ای به نام «کسر»[3] قرار دارد که این دو روستا را از یکدیگر جدا کرده و نام روستا از آن اخذ شده است.[4]

اهالی روستا پیش از سکونت دائم، زندگی عشایری و کوچ‌نشینی داشته و مدت‌های طولانی در مناطق کوهستانی و دشت‌ها به کوچ می‌پرداختند. بانیان اصلی روستا شامل ارازمحمدخان، مراد، کسر، داشلی و چند تن دیگر از جمله عیدآخوند، مؤسس حوزه علمیه در سال ۱۲۹۰ش، بوده‌اند که هسته اولیه روستا را تشکیل داده‌اند. گروهی دیگر از روستای یکه‌قوز به این محل مهاجرت کرده و برخی خانواده‌ها نیز از دیگر مناطق در این محل ساکن شده‌اند.[5]

یکی از رویدادهای مهم تاریخی این منطقه، قشون‌کشی جان‌محمدخان دولو و کشتارهای گسترده اوست که در پاییز سال ۱۳۰۴ش. رخ داده است.قشون جان‌محمدخان پس از به آتش کشیدن روستای یانبلاق، وارد دره یل‌چشمه شد و تا غروب آفتاب، هنگامی که به روستای باری‌ایشان[6] (بای‌ایشان) رسید، در مسیر خود تمام آلاچیق‌ها و تالارهایی را که در برابر آن‌ها قرار داشت، به آتش کشید. اهالی این روستاها از بیم حمله قشون گریختند؛ گروهی در روستای بای‌ایشان پناه گرفتند و برخی دیگر تا خاک شوروی مهاجرت کردند.[7] در گزارشی دیگر از سرتیپ جان‌محمدخان، فرمانده لشکر شرق، خطاب به رضاخان به تاریخ ۹ آبان ۱۳۰۴ش. به این حادثه اشاره شده است. [8]

با وجود تمامی وقایعی که در این دره روی داد، اهالی پس از دوره‌ای سرگردانی و آوارگی، بار دیگر به زادگاه خود بازگشتند. این منطقه امروزه شامل چندین روستاست که هر یک جمعیتی قابل توجه دارند.

زبان مردم این روستا ترکمنی است و همگی مسلمان، اهل سنت و پیرو مذهب حنفی هستند. اهالی روستا از ترکمن‌های طایفه گوکلان‌اند و تیره‌های کسر، تارنگ، یمرلی، چوتور، گرکز، گرمه‌لی، کروک و قایی را شامل می‌شوند. خانواده‌های ساکن در روستا دارای نام‌های خانوادگی شاکری، بایندری‌مقدم، الهی‌ثانی، اراززاده، طلوع‌زارع، آیاق، نوری‌پیشکمر، عیدی، پورممی، ممی‌پور، عابدی، آخوند، آخوندی، آخوندزاده، سامان، ساسان، چرکزی، آرام، روزرُخ، برومند، ارمک، خوش، ترانقی، سلیمانی، برزین، حسین‌زاده، سعدی، سعدی‌زاده، رحیمی، سالک، تاقانی، دهدار، قزلی و صالحی‌مقدم هستند.[9]

قورخانچی در سال ۱۹۰۳م. (۱۲۸۲ش.) طایفه گوکلان را به دو گروه حلقه‌داغلی و دودورغه تقسیم می‌کند. گروه حلقه‌داغلی شامل تیره‌های قایی، قره‌بلخان، ارکک‌لی، چیق‌لیق، قارنوا، بایندر و قرق است. طایفه بایندر نیز خود به چندین تیره تقسیم می‌شود که عبارت‌اند از: کولی، آق‌یاجی، قره‌یاجی، چوروک، طرانگ، قلایچی، کسر، کروک و یساق‌لق.[10] درباره سرزمین بایندر آمده است که این ناحیه محل اقامت چندین اوبه است که در مجموع ۱۰۰ تا ۱۴۰ خانوار را دربر می‌گیرد و در دو سوی رودخانه گرگان قرار دارد. بایندر نقطه‌ای ثابت نیست؛ به عبارت دیگر، رفتن به بایندر به معنای رفتن به اوبه‌هایی است که توسط طایفه بایندر اشغال شده‌اند. این اقامتگاه در فاصلهٔ حدود ۲۵ کیلومتری از چاغور و ۱۰ کیلومتری از ارکک‌لی واقع است.[11]

اغلب اهالی روستا به کشاورزی اشتغال دارند. در گذشته، کشت گندم، جو، پنبه و کنجد رواج داشت، اما امروزه بیشتر به کشت آفتابگردان، هندوانه و شالی در حاشیه رودخانهٔ گرگان‌رود پرداخته می‌شود. مجموع زمین‌های قابل کشت روستا حدود ۲۵۰ هکتار برآورد شده است. دامداری یکی دیگر از مشاغل اصلی اهالی روستاست که شامل پرورش گاو، گوسفند و طیور می‌شود. در حال حاضر حدود ۳۰۰ رأس گوسفند و بز و حدود ۱۱۰ رأس گاو در روستا نگهداری می‌شود. درآمد حاصل از دامداری عمدتاً از طریق فروش بره و تولیدات لبنی همچون شیر، ماست و روغن محلی تأمین می‌گردد. در سال‌های اخیر، به‌دلیل افزایش هزینه‌ها و دشواری تأمین نهاده‌های دامی، بسیاری از خانوارها این فعالیت را کاهش داده یا به‌طور کامل ترک کرده‌اند. باغداری در این روستا چندان مورد توجه قرار نگرفته است. اهالی در حیاط منازل خود درختانی چون انار، انجیر، توت و انگور می‌کارند. در گذشته، این ناحیه به‌سبب فراوانی درختان انجیر، قره‌انجیر به‌معنای جلگه انجیر سیاه نامیده می‌شد. خشک‌کردن انجیر یکی از فعالیت‌های اصلی مردم بود، اما وقوع سیل در سال ۱۳۸۰ش. موجب از بین رفتن بیشتر باغ‌های انجیر و وارد آمدن خسارات فراوان شد و این پیشه به تدریج منسوخ گردید. پرورش کرم ابریشم نیز از دیگر فعالیت‌های اقتصادی اهالی است که از فروش پیله آن درآمدی به دست می‌آورند.[12] در اطراف روستا موقعیت‌های طبیعی مناسبی برای گردش و تفریح اهالی وجود دارد که از جمله آن‌ها می‌توان به حاشیه رودخانه گرگان‌رود اشاره کرد. این رودخانه از وسط روستا عبور می‌کند و در گذشته پرآب بود، اما در سال‌های اخیر و به‌دنبال خشک‌سالی‌های مداوم، حجم آب آن به شدت کاهش یافته و حتی گاهی جریان آن متوقف می‌شود.

معماری خانه‌ها و بافت سنتی روستا تا حد زیادی تغییر یافته است. اگرچه خرابه‌های برخی خانه‌های گلی قدیمی همچنان موجود است و برخی اهالی از آن‌ها به‌عنوان انباری استفاده می‌کنند، اما در سال‌های اخیر، ساخت خانه‌هایی با مصالح نوین مانند میلگرد و آجر و پوشش سقف حلب، ایرانیت و ایزوگام رواج یافته است. به تدریج، خانه‌های گلی جای خود را به ساختمان‌های مدرن داده‌اند. علاوه بر این، در سال‌های اخیر، مهاجرانی از روستاهای اطراف نیز در این روستا ساکن شده‌اند.[13]

از آثار باستانی و تاریخی اطراف روستا می‌توان به دیوار تاریخی قزل‌آلانگ اشاره کرد که از شمال روستا عبور می‌کند و پس از حدود سه کیلومتر به آثار تاریخی مرتبط با این دیوار، موسوم به قره‌دیب، منتهی می‌شود. کلنل ییت نیز به این دیوار اشاره کرده و می‌نویسد: دیواری از آجرهای نسبتاً بزرگ در خاک مدفون است که در آن آثار و بقایای قلعه‌ای قدیمی قرار دارد و مساحت آن نزدیک به ۹۰ مترمربع است.[14]  

حفظ سنت‌ها و آداب و رسوم کهن همچنان در روستا ادامه دارد. اهالی مراسم عروسی خود را به شیوه‌ای سنتی و ویژه برگزار می‌کنند و مناسبت‌های مذهبی و فرهنگی مانند عیدین قربان و فطر، یوور، نماز تراویح، ختم قرآن در ماه مبارک رمضان، مراسم آق‌آش در سن ۶۳ سالگی و مراسم توقف باران، همانند سایر ترکمن‌ها اجرا می‌شود. یکی از رسوم کهن روستا، از گذشته‌های دور، برگزاری مراسمی در ایام پیش از عید قربان است. چند روز پیش از عید، گروهی از جوانان با همکاری یکدیگر مقداری هیزم جنگلی را در حیاط مسجد جمع‌آوری می‌کنند. در روز عید قربان، هر خانواده با گوشت قربانی خود در این مراسم شرکت می‌کند. جوانان آتشی برپا می‌کنند، چای دودی آماده می‌سازند و با تهیه کباب، از ریش‌سفیدان، بزرگان و سایر حاضرین پذیرایی می‌کنند. این مراسم تا زمان نماز ظهر ادامه یافته و پس از اقامه نماز و دعای خیر علما و روحانیون به پایان می‌رسد.[15]

از صنایع دستی در میان مردان روستا می‌توان به ساخت و تهیه وسایل آسیاب‌های آبی اشاره کرد؛ زمانی در مسیر رودخانه گرگان‌رود چندین آسیاب آبی فعال بودند. همچنین دنگ، که همان کارخانه شالیکوبی امروزی است، به‌صورت آبی کار می‌کرد و روغن‌گیری سنتی نیز در روستا راه‌اندازی شده بود و سال‌ها فعال بود. در میان زنان و دختران، نمدمالی، دوخت لباس‌های محلی به ویژه از جنس کتان، قالی‌بافی، پشتی‌بافی، چارشو، سوزن‌دوزی، بالاک‌دوزی و دیگر صنایع دستی کمابیش رواج دارد.   

از غذاهای محلی این روستا می‌توان به چاپاتی، پوسسیق، قاتلاما، چکدرمه، اون‌آشی، لوققابیکه، قایش‌بیکه، آیران‌چورفا، بورگ، قطاب، چورفا، قاتیق‌لی‌آش، سویت‌لی‌آش، آقجاآش، مس‌سووا و بولاماق اشاره کرد که هر یک جایگاه ویژه‌ای در سفره‌های سنتی مردم دارند. از جمله بازی‌های بومی و محلی که در گذشته در میان اهالی روستا رواج فراوانی داشته اما امروزه بسیار کم‌رنگ شده و در حال فراموشی است، می‌توان به غورت‌توت‌ماچ، قاچر، چیش، هنگیرجووق، چاتی، گللیم‌پرچک، تایخا‌دپما، تایاق‌وردی، آششیق و یوزگ اشاره کرد. در میان دختران نیز بازی‌هایی چون آی‌ترک‌گون‌ترک و لالایی‌خوانی (لالایی دختران) از جمله سرگرمی‌های سنتی گذشته به شمار می‌رود.[16]

در کتاب فرهنگ جغرافیایی ایران (۱۳۲۹ش)، روستای کنونی کسرپیشکمر در آن زمان جزئی از روستای پیش‌کمر به‌شمار می‌رفته است. در این منبع، پیش‌کمر شامل روستاهای ارازعلی‌شیخ، کولی، مخی‌ملا و کسن‌بای با مجموع ۱۵۰۰ نفر جمعیت معرفی شده است. در ذیل واژه‌ی پیش‌کمر چنین آمده است: «دهی از دهستان گوکلان، بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس، در ۱۴ کیلومتری شمال خاوری کلاله. در ابتدای ناحیه کوهستانی، با آب‌وهوایی معتدل و مالاریایی. دارای ۱۵۰۰ نفر سکنه، همگی ترکمن و سنی‌مذهب. آب آشامیدنی از رودخانه زاو تأمین می‌شود. محصولات عمده برنج، غلات و حبوبات است. لبنیات نیز از فرآورده‌های محلی به شمار می‌رود. شغل اصلی مردم زراعت و گله‌داری است. از صنایع دستی زنان، بافت پارچه‌های ابریشمی و نمدمالی ذکر شده است. راه ارتباطی روستا مالرو است.»[17]

آمار جمعیت روستای کسرپیشکمر بر پایه‌ی نتایج سرشماری‌های عمومی نفوس و مسکن ایران در فاصله‌ی سال‌های ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۵ش به شرح زیر ثبت شده است:[18]

 

سال

خانوار

جمعیت

1335

*

175   [19]

1345

42

293

1355

88

450

1365

84

519

1375

116

716

1385

166

750

1390

206

756

1395

249

825

 

قدیمی‌ترین مسجد و حوزه‌ی علمیه‌ی روستا در سال ۱۲۹۰ش به‌دست عیدآخوند بنا نهاده شد. مسجد دوم نیز با نام محمدرسول‌الله (ص) در حدود سال ۱۳۶۸ش احداث گردید. تعلیم و تربیت و بنای مدرسه در این روستا در مقایسه با دیگر روستاهای منطقه قدمتی کهن دارد و از جمله نخستین مناطقی است که در دوره‌ی پهلوی اول، هم‌زمان با مراوه‌تپه، حدود سال ۱۳۱۱ش تأسیس مدرسه در آن صورت گرفت. با این حال، بنا بر روایت اهالی روستا، حتی پیش از تأسیس حوزه‌ی علمیه در سال ۱۲۹۰ش. نیز معلمانی از تبار هندی و افغانی در این روستا به آموزش و تأسیس مدرسه پرداخته بودند.[20] براساس اسناد موجود، پس از سال ۱۳۱۰ش. مدارکی حاکی از راه‌اندازی مدرسه در پیشکمر (کسرپیشکمر) و مراوه‌تپه به دست آمده است. بر این اساس، اداره معارف و اوقاف خراسان در تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۱۰ موظف شد با توجه به بازدید رضاشاه، مدرسه‌ای در هر دو منطقه احداث کند. [21] رئیس فرهنگ آن زمان، آقای ضیاءالدین جناب، در خاطرات خود می‌نویسد که در سال ۱۳۱۴ش. پس از افتتاح آرامگاه فردوسی، رضاشاه قصد بازدید از مدارس گرگان و دشت، شامل مراوه‌تپه و کسرپیشکمر، را داشتند. ما به سوی مراوه‌تپه حرکت کردیم و در مسیر از مدرسه‌ی پیشکمر نیز بازدید شد. به مدیر مدرسه تأکید کردم که هنگام توقف اعلیحضرت در برابر صف شاگردان، مقدم مبارکشان به نحو شایسته‌ای تبریک گفته شود.[22] این مدرسه تا سال ۱۳۱۶ش. فعال بود و پس از آن، در حالی که حدود سه ماه از شروع سال تحصیلی ۱۳۱۷ش. گذشته بود، دانش‌آموزان به آی‌درویش (کلاله) منتقل شدند. برای اقامت آنان، حدود ۴۰ خانه‌ی گلی (نژده) در ۵ ردیف هشت‌تایی ساخته شده بود که هنوز خشک نشده بود که دانش‌آموزان به آنجا منتقل شدند.[23]

از جمله امکانات دولتی روستا می‌توان به برق (۱۳۶۱ش)، گازرسانی (۱۳۹۵ش)، جاده آسفالت (۱۳۶۱ش)، نانوایی، خانه بهداشت (۱۳۵۲ش)، پست‌بانک و مخابرات با واگذاری خط تلفن ثابت اشاره کرد. آب لوله‌کشی روستا نیز از چشمه زاو تأمین می‌شود.

 

[1] سازمان نقشه‌برداری کشور.

[2] بایندری‌مقدم، 1402.   

[3]  به معنای بریده و بریدن.

[4]  الهی‌ثانی و ارمک، 1402.         

[5] بایندری‌مقدم و الهی‌ثانی، 1402.      

[6] روستای قره‌یسر فعلی.

[7]  توحدی، 1385، صص569-568.

[8] بهبودی، 1393، صص 399-400.     

[9]  الهی‌ثانی و بایندری‌مقدم، 1402.

[10] قورخانچی،1360، ص59.     

[11]  ستاد ارتش ایران، 1329، ص183.

[12]  بایندری‌مقدم، 1402.

[13] بایندری‌مقدم، 1401.

[14] ییت، 1365، ص208.             

[15] بایندری، 1402. 

[16] بایندری‌مقدم، الهی‌ثانی و بایندری‌مقدم، 1402.

[17] ستاد ارتش ایران، 1329، ص69.         

[18] مرکز آمار ایران.

[19] نام روستا پیشکمر کسر ثبت شده است.

[20]  بایندری‌مقدم و الهی‌ثانی، 1402.  

[21] مرکز آستان قدس رضوی، بی‌تا

[22] حشمتی، 1356، صص 126-124.

[23]  مرادیان، 1391.     

[24]  بایندری و  الهی‌ثانی، 1402.      

 

 

منابع:

  •   بهبودی، هدایت‌الله. (1393). روزشمار تاریخ معاصر (جلد 5). تهران: موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی.
  • توحدی، کلیم‌الله. (1385). حرکت تاریخی کرد به خراسان (جلد6). تهران: نشر واسع.
  • حشمتی، مهین. (1356). ضیاءالدین جناب، معلم دوران رضاشاهی، مجله کاوه، شماره 65. پاییز ۱۳۵۶.
  • خوجه، سیدی. (1384).  سیدی خوجه (به کوشش مراددردی قاضی و نورمحمد عندلیب مرداوغلی). گرگان: نشر عشق‌دانش.
  • سازمان نقشه‌برداری کشور، پایگاه ملی نام‏های جغرافیایی ایران. قابل دسترسی از: https://gndb.ncc.gov.ir
  • ستاد ارتش ایران. (1329). فرهنگ جغرافیایی ایران (جلد سوم). تهران: انتشارات دایره جغرافیایی ستاد ارتش.
  • فارس‌نیوز. (۱۴۰۲، جمعه ۱۱ مرداد). بازیابی از https://www.farsnews.ir/news
  • فجوری، ستاربردی. (1391، 21 شهریور). گفت‌وگوی شخصی با سرهنگ کوچی مرادیان.
  • فجوری، ستاربردی. (1402، 22 مرداد). گفت‌وگوی شخصی با مختار ارمک.
  • فجوری، ستاربردی. (1402، 5 مرداد). گفت‌وگوی شخصی با خداقلی (امید) بایندری.
  • فجوری، ستاربردی. (1402، 5 مرداد). گفت‌وگوی شخصی با محمود بایندری‌مقدم.
  • فجوری، ستاربردی. (۱۴۰۲، ۵، ۱۷ و ۲۲ مرداد). گفت‌وگوی شخصی با بهمن الهی‌ثانی (دهیار روستا).
  • قلیچی، بای‌محمد. (1397). هر گلدن بیر یاپراق. گرگان: مختومقلی فراغی.
  • قلیچی، بای‌محمد. (1398). هر گلدان بیر یاپراق. گرگان: نشر تنعیم.
  • قورخانچی، محمدعلی. (1360). نخبه سیفیه (به کوشش منصوره اتحادیه). تهران: نشرتاریخ ایران.
  • مرکز آستان قدس رضوی. (بی.تا). اسناد شماره ۹۵۹۵۶۱۲ [سند آرشیوی]. مشهد: مرکز آستان قدس رضوی.
  • مرکز آمار ایران. درگاه ملی آمار. نتیجه سرشماری نفوس و مسکن. قابل دسترسی از:https://www.amar.org.ir
  • مسکین‌قیلیچ. (1384). دیوان مسکین قیلیچ. (بکوشش مراددردی قاضی و محمود عطاگزلی). نشر عشق دانش.
  • ییت، کلنل چارلزادوارد. (1365). سفرنامه خراسان و سیستان (ترجمه قدرت‌الله روشنی‌زعفرانلو و مهرداد رهبری). تهران: یزدان.
 

منابع:

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه