خرید و دانلود مقاله

استرآباد


آلبوم‌خانه استرآباد

 

استرآباد[1]

 شهراسترآباد:

شهری بوده است از شهرهای ایالت جرجان (گرگان/ هیرکانیا) که پس از ویرانی شهر جرجان در زمان حمله­‌ی مغول، مورد توجه تیموریان قرار گرفت اما به دلیل کشمکش‌­های فراوان در این دوران، چندان رو به آبادانی ننهاد. با روی کار آمدن دولت صفوی، این شهر که یکی از مراکز تجمع سادات در ایران بود و همچنین از نظر موقعیت سرحدی اهمیت ویژه‌­ای داشت، مورد توجه صفویه قرار گرفت و تا حدودی رو به آبادی نهاد. در زمان حکومت قاجار نیز جدا از تمام ویژگی­‌های استراتژیک این شهر، از آن­جا که قاجاریان، استرآباد را به نوعی خاستگاه معنوی خود می­‌دانستند، به آن توجه ویژه‌­ای داشتند. نام این شهر در شهریور1316 به ­طور رسمی از استرآباد به گرگان تغییر یافته و تا کنون نیز به همین نام خوانده می‌­شود.

درکتاب حدودالعالم آمده: «استرآباد شهری است بر دامن کوه نهاده، و با نعمت و خرم و آب­‌های روان، و هوای درست. و ایشان به دو زبان سخن گویند. یکی به لوترا[ی] استرآبادی[2] و دیگری به پارسی گرگانی». (ناشناس. 1383/395)، اعتمادالسلطنه در کتاب مرآت‌‌البلدان ناصری از قول منابع مختلف در باره‌­ی استرآباد می‌­نویسد: «[معجم­‌البلدان و مراصدالاطلاع استرآباد را این­گونه معرفی کرده‌­اند]: شهر بزرگ مشهوری است از اعمال طبرستان. میانه‌­ی ساری و گرگان از اقلیم پنجم. طول آن هفتاد و نه درجه و پنجاه دقیقه و عرض آن سی و هشت درجه و سه ربع. [تقویم­‌البلدان]: مهلبی گفته است استرآباد در یک حد طبرستان واقع است و تا آمل که حاکم‌­نشین طبرستان است سی و نه فرسخ (234کیلومتر) است. و بعضی میانه «ت» و «ر» استرآباد الفی علاوه کرده‌­اند ولی الآن به همین ضبطی که ذکر شد مشهور است... [نزهت‌القلوب]: استرآباد از اقلیم چهارم، و شهر وسط است نزدیک به دریای خزر. آب و هوای معتدل دارد. حاصلش غله و میوه و شلتوک و انگور و ابریشم باشد...»، اعتمادالسلطنه در ادامه می­‌آورد: «استرآباد از بلاد معظمه‌­ی ایران، و یونانیان آن را هیرکانیا نامیده‌اند... بنای این شهر قدیم و لفظش مرکب است از استر و آباد. و استر مخفف استاره به معنی کوکب و آباد به معنی عمارت است». (اعتمادالسلطنه. 1364/51-53)، ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان(613ق/ 595ش) می­‌نویسد: «و چون گرگین (پسر میلاد)، مقام آنجا (گرگان) ساخت، خربندگان او به چراخور به استرآباد می­‌آمدند و مقام و خانه ساخته، مدت عمارت زیادت می‌­شد، استرآباد نام نهادند». (ابن اسفندیارکاتب. 1366/74)، مرعشی در کتاب تاریخ طبرستان و رویان و مازندران (892-881ق/ 866-855ش) می­‌نویسد: «و چون گرگین میلاد شهر گرگان بساخت به نام او باز می­‌خوانند و قرق اسبان و استران خود به موضعی که اکنون استرآباد است ساخته و خربندگان او را خانه و جایگاه آن­جا بود. چون گرگان خراب شد شهر را بدان قرق نقل کردند و به استرآباد موسوم گردانیدند». (مرعشی. 1363/22) و نیز در جای دیگر در ذکر عمارت گرگان می‌نویسد: «[گرگین] به گرگان آمد و آن شهر را بنیاد کرد ...قرق استران بدین موضع که اکنون شهر استرآباد است بود، چون گرگین را در آن مقام موطن میسر نشد، شهر را خراب کرده، به استرآباد آمد...». (مرعشی. 1363/30)، چارلزگری (ح1870م/ 1249ش)در حاشیه­‌ی سفرنامه‌­ی آنجوللو می‌­نویسد: «استرآباد، شهری است با پنجاه هزار تن جمعیت و نزدیک دهانه­‌ی رود استر ester در کنار یکی از خلیج‌های دریای خزر قرار دارد. استرآباد مرکز شهرستانی است کوچک به همین نام که غالباً تابع مازندران است. این شهر محل مخازن و مهمات سلسله کنونی [=قاجاریه] است، زیرا مرکز املاک موروثی ایشان است». (امیری. 1381/449)، بهلر در باب ایالت استرآباد در 1296ق می­‌نویسد: «استرآباد، دارالحکومه آن مملکت است و مشتمل است بر نهصد خانوار رعیتی...». (نوری. 1390/66)، کتابچه­‌ی نفوس استرآباد (1276ق/ 1238ش) می‌­آورد: «مسافت [استرآباد] تا دارالخلافه 67 فرسنگ (402کیلومتر)، تا ترکمان 2 فرسنگ (12کیلومتر)، تا دریا 5 فرسنگ (30کیلومتر)، 3 محله (نعلبندان، میدان، سبزمشهد)، 7 مدرسه،45 مسجد، 13 حمام، 9 تکیه، 500 دکان و...». (ذبیحی و افشار. 1363/193)

 

ایالت استرآباد:

پس از حمله‌­ی مغول به ایالت جرجان و ویرانی شهر جرجان، مرکز این ایالت به شهر استرآباد انتقال یافته و پس از مدتی نام ایالت هم از جرجان به استرآباد تغییر یافت. در سال­‌های آغازین سلطنت رضا شاه نام ایالت استرآباد به «استرآباد و صحرا» و پس از شهریور 1316 به «گرگان و دشت» تبدیل شده و تا انقلاب اسلامی 1357 به همین نام خوانده می‌­شد. در تقسیمات کشوری دوران پهلوی اول این ایالت استقلال خود را از دست داده و زیرمجموعه­‌ی استان دوم قرار گرفت و پس از شکل­‌گیری استان مازندران زیر مجموعه­‌ی این استان بود تا این که در سال 1376 مجددا استقلال خود را به دست آورده و نام گلستان بر آن نهاده شد. ملگونف (ح1237 تا 1239ش) می‌­نویسد: «استرآباد مشتمل است به جنوب شرقی دریای خزر و امتداد او غرباً و شرقاً از نزدیک کوه­‌های البرز است و از محال اشرف(بهشهر) تا بیابان ترکمان ...، استرآباد از طرف غربی محدود است به مازندران و اولین حد جرکلباد است ... و از طرف شرقی محدود است به بیابان تراکمه به فاصله قراسو که از شمال شرقی شهر می‌گذرد ...، از طرف جنوب محدود است به شاهرود و بسطام». (ملگونف. 1364/58-57) ولایت استرآباد شامل بلوکات‌متعددی بوده است. تعداد آن را از شش بلوک تا نه بلوک نوشته‌­اند. تایلور تامسن در 1262ق (1225ش) این ایالت را دارای 7 بلوک دانسته، می­‌نویسد: «ایالت استرآباد به هفت بلوک بدین شرح تقسیم می‌­شود: 1- انزان 2-کردمحله[3] 3- سدن رستاق 4- استرآباد رستاق 5- کتول 6- فندرسک 7- کوهپایه (کاظم­بیگی.1389/17)مکنزی (1859م/ 1238ش) ایالت استرآباد را متشکل از هفت بلوک می­داند: «1- سدن رستاق 2- بلوک انزان 3و4- بلوک شاه­کوه - ساور[4] 5- بلوک استرآباد رستاق 6- بلوک کتول 7- بلوک فندرسک که شامل سه قسمت: فندرسک، کوهسار و سنگرقبا است.» (مکنزی. 1359/ 184-183) ملگونف (ح1237 تا 1239ش) شش بلوک برای استرآباد قائل است: «1ـ استرآباد رستاق 2ـ سدن رستاق 3ـ انزان 4ـ کتول 5 ـ فندرسک 6ـ شاه­کوه و ساور (ملگونف. 1364/58)، قورخانچی در 1321ق (1282ش)  ایالت استرآباد را هفت بلوک و نیم می‌داند: «1ـ شاهکوین     2ـ استرآبادرستاق 3ـ سدن­رستاق 4ـ انزان 5 ـ دهات­ملک (نیم بلوک) 6ـ فندرسک 7ـ کتول 8 ـ چهارده قانچی فارسیان و دهات کوهسار[5]. (قورخانچی. 1360/28-31)، کتابچه­ی نفوس استرآباد در 1276ق (1238ش): «8 بلوک: 1ـ انزان 2ـ سدن­رستاق 3ـ استرآبادرستاق 4ـ دهات­ملک با میرمحله 5 ـ کتول 6ـ فندرسک 7ـ کوهسار 8 ـ حاجیلر (نیم بلوک) 9ـ قنچی چناشک 10ـ شاه­کوه ساور[6] ... [و در مجموع] 179 قریه، 167 دهات و 112 مزرعه [است]». (ذبیحی و افشار. 1363،/193،195-228)، اما در کتابچه­ی نفوس استرآباد مورخ 1296ق (1258ش) تعداد بلوکات استرآباد 7 بلوک است: «1ـ انزان 2ـ سدن­رستاق 3ـ ساورو شاه­کوه 4ـ استرآبادرستاق 5ـ دهات­ملک 6ـکتول 7ـفندرسک». (ذبیحی و افشار.1363/233-236)، رساله­ی بلوکات استرآباد: «1ـ فندرسک و کهسار و قانچی و رامیان 2ـ چنشک و حاجیلر 3ـ کتول و فخر عمادالدین 4ـ استرآبادرستاق 5 ـ سدن­رستاق 6ـ انزان 7ـ ساور و شاه­کوه». (ذبیحی و افشار. 1363/187-189)، ذیل اعلان رفع مالیات از برخی اصناف، مورخ 1325ق (1286ش) نام شش بلوک از بلوکات استرآباد آمده است: «1- سدن­رستاق 2- استرآباد رستاق 3- بلوک انزان 4- بلوک ملک 5- کتول 6- فندرسک» (امیراعظم.1325ق)، در فهرست پیشنهادی مدارس جدیدالتأسیس سال 1305ش تعداد بلوکات، 9 بلوک و نیم آمده است: «1- بلوک انزان 2- بلوک سدن رستاق 3- بلوک استرآباد رستاق 4- بلوک کتول 5- بلوک ملک 6- نیم‌­بلوک ساورین (ساورعلیا و ساورسفلی)7- نیم­‌بلوک شاهکوه 8-بلوک فندرسک9- بلوک رامیان 10- بلوک حاجیلر 11- نیم بلوک کوهسارات». (سازمان اسناد ملی.1305)، در برخی اسناد متعلق به دوره‏‌ی صفویه تا اوایل قاجاریه،در کنار بلوکاتی چون استرآبادرستاق، انزان، فندرسک، از بلوکاتی دیگر به نام‌­های بلوک فخرعمادی[7]، بلوک رامیان، بلوک برزمیهن رستاق، بلوک کبودجامه و بلوک نواحی، نام برده شده است. (ستوده. ج6. 1377/289-268)

 

 

[1]- esterâbâd/ astarâbâd/asterâbâd/ estarâbâd نام استرآباد در سال 1316ش به گرگان تغییر یافت.

[2]- اصل؛ استرابائی (نسخه دست­نویس. ص29ب، چاپ عکسی نسخه تومانسکی، لنینگراد، 1930) ن.ک به ناشناس، 1383/616

[3]- تنها جایی که کردمحله به عنوان بلوک معرفی شده، گزارش تامسن است.

[4]- در ترجمه سفرنامه مکنزی، «ساور» به صورت «سوار» ضبط شده است. (مکنزی. 1359/183)

[5]- قورخانچی در 1327ق شاهکوین و استرآباد رستاق و سدن رستاق و انزان و دهات ملک و کتول را چهار بلوک و نیم دانسته و فندرسک و چهارده قانچی فارسیان و دهات متعلق به کوهسار فندرسک را سه بلوک. (ذبیحی و افشار. 1363/97-102)

[6]- در این کتابچه تعداد بلوکات استرآباد 8 بلوک ذکر شده اما نام 10 منطقه آمده است. از آن­جا که بلوک فندرسک به عنوان بلوک پنجم معرفی شده، احتمال می­‌رود دهات ملک و میرمحله را جزو همان استرآباد رستاق گرفته باشد و هم­چنین کوهسار و حاجیلر و قنچی چناشک همگی یک بلوک باشند که در این صورت 8 بلوک صحیح است.

[7]- فخرعمادالدین

نظرات


ارسال نظر :






مقاله های مشابه